گلچين از بهترين گروه‌ها و سايت‌هاي اينترنتي. همه چيز از همه جا

Friday, April 20, 2012

کنسرت قمر در گراند هتل 1

آنشب د رمنزل جناب بحرینی محفلی برپا بود که عده ای از هنرمندان در آن حضور داشتند.من جمله آقای کلنل علینقی خان وزیری.این نخستین بار بود که قمر او را میدید.کلنل وزیری همان کسی بود که تازگی از اروپا آمده بود.با تاسیس مدرسه عالی موسیقی و کلوب موزیکال و برگزاری کنسرت و تربیت شاگردانی چون ابولحسن صبا در بین هنرمندان از احترام و جایگاه بالایی برخوردار شده بود.جز کلنل وزیری آنشب شاعر جوانی نیز در محفل حضور داشت.شاعر جوانی بنام شهریار که میگفتند درس پزشکی را رها کرده تا به شاعری بپردازد.
هنوز ساعتی از برپایی مجلس نگذشته بود که به خواهش جناب بحرینی کلنل وزیری ساز به دست گرفت و شروع به نواختن کرد.انگشتان سحر آمیز کلنل وزیری چنان استادانه ساز را مینواخت که نوای آن تا رگ و استخوانهای مدعوین نفوذ میکرد.
آنشب کلنل وزیری تازه نخستین قطعه را تمام کرده بود که به اصرار جمع حاضر در حال آماده شدن بود تا قطعه دیگری را شروع کند که جناب بحرینی سراغ قمر امد و از او خواست جناب کلنل را با صدای خود همراهی کند.قمر پذیرفت.
کلنل شروع به نواختن ابوعطا نمود و قمر خواند.چنان درست و بجا که حتی خود کلنل نیز از تحریر صدای او متحیر ماند و چنان بر سر شوق آمد که شروع به نواختن در دستگاه چهارگاه کرد و باز قمر خواند.بعد از آن کلنل به ارامی قطعه پیش در آمد دستگاه شور را شروع کرد و از دستگاه شور به شهناز رفت تا به ماهور رسید و این در حالی بود که قمر بخوبی او را همراهی میکرد.
آنشب صدای شورانگیز ساز کلنل و همراهی صدای قمر چنان شوری در مجلس انداخت که همه مدعوین از خود بیخود شدند.شهریار شاعر جوان حاضر در مجلس همان شب فی البداهه قطعه شعر زیبایی در توصیف قمر سرود که با صدای خود آن را برای حاضران در مجلس خواند.

از کوری چشم فلک امشب قمر اینجاست
اری قمر امشب بخدا تا سحر اینجاست
آهسته به گوش فلک از بنده بگویید
چشمت ندود اینهمه امشب قمر اینجاست
آری قمر آن قمری خوشخوان طبیعت
آن نغمه سرا بلبل باغ هنر اینجاست
شمعی که به سویش من جانسوخته از شوق
پروانه صفت باز کنم بال و پر اینجاست
هر ناله که داری بکن ای عاشق شیدا
جایی که کند ناله عشاق اثر اینجاست
مهمان عزیزی که پی دیدن رویش
همسایه همه سرکشند از بام در اینجاست
ساز خوش و آواز خوش و باده دلکش
ای بی خبر آخرچه نشستی خبر اینجاست
آسایش امروز شده دردسر ما
امشب دگر آسایش بی دردسر اینجاست
ای عاشق روی قمر ای ایرج ناکام
برخیز که باز آن بت بیدادگر اینجاست
آن زلف که چون هاله به رخسار قمر بود
باز آمده چون فتنه دور قمر اینجاست
ای کاش که ناید و خورشید نزاید
کامشب قمر اینجا قمر اینجاست

وقت خداحافظی پیش از انکه قمر منزل جناب بحرینی را ترک کند آقای ادیب السلطنه که مشتاق صدای قمر شده بود به او پیشنهاد داد به همت او در سالن گراند هتل کنسرتی برگزار کنند.آنجا مدت زمان زیادی نبود در خیابان لاله زار ساخته شده بود و شخصی بنام باقراوف آن را اداره میکرد.او خواست با همکاری جناب نی داود کنسرتی برگزار کنند.
آن روزها گراند هتل مهمترین سالن نمایشی در لاله زار بود و هنرمندانی چون عارف و میرزاده عشقی نمایشنامه های خود را در آنجا به معرض اجرا میگذاشتند.
میرزاده عشقی شاعر آزادیخواهی بود که نمایشنامه معروف رستاخیز شهریاران ایران را نوشته بود و عارف نیز شاعرزاده دوره مشروطیت بود و قمر دوردور با اشعار و تصنیفهای او اشنایی داشت.جز این دو نفر کلنل وزیری نیز پیش از آن در سالن گراند هتل کنسرتهایی ترتیب داده بود که طرفداران زیادی داشت.
آنشب قمر با روی باز از پیشنهاد اقای ادیب السلطنه استقبال کرد و قرار اجرای کنسرت در گراند هتل برای هفته بعد گذاشته شد.
آنشب آقای ادیب السلطنه پیش از خداحافظی گفت:خانم قمر امیدوارم در این کنسرت بدرخشید.اگر اینکار را بکیند اطمینان دارم خاطره این تا نسلها دهان به دهان میگردد.

No comments:

آرشیو مطالب