با کسب اجازه از پیشگاه حضرت حافظ
امید که این جسارت را بر من ببخشاید
تنش به ناز طبیبان نیازمند مباد
وجود نازکش آزرده گزند مباد
سلامت همه آفاق در سلامت اوست
به هیچ عارضه شخص او دردمند مباد
جناب آقای کاظمیان
از اینکه همپیوندان خود را از این خبر خوشایند که بازهم بیانگر گوشه ای دیگر از اقیانوس بیکران رحمت یار میباشد، مطلع نمودید، سپاسگزارم. از اینکه محبوب، یکبار دیگر بندگان دعاگوی خود را مورد لطف قرار داده و استمداد آنان را اجابت نموده است، به شما و همه همپیوندان دعاگو و مخلص تبریک عرض مینمایم.
به امید اینکه عزیز دلبند شما نیز با کسب سلامتی کامل، خیلی زود به گروه گلها بپیوندد و با صدای معصوم و لطیفش گلستانی از گلهای رنگارنگ، بیافریند. آمین
با عشق و احترام
شادی دری
امید که این جسارت را بر من ببخشاید
تنش به ناز طبیبان نیازمند مباد
وجود نازکش آزرده گزند مباد
سلامت همه آفاق در سلامت اوست
به هیچ عارضه شخص او دردمند مباد
جناب آقای کاظمیان
از اینکه همپیوندان خود را از این خبر خوشایند که بازهم بیانگر گوشه ای دیگر از اقیانوس بیکران رحمت یار میباشد، مطلع نمودید، سپاسگزارم. از اینکه محبوب، یکبار دیگر بندگان دعاگوی خود را مورد لطف قرار داده و استمداد آنان را اجابت نموده است، به شما و همه همپیوندان دعاگو و مخلص تبریک عرض مینمایم.
به امید اینکه عزیز دلبند شما نیز با کسب سلامتی کامل، خیلی زود به گروه گلها بپیوندد و با صدای معصوم و لطیفش گلستانی از گلهای رنگارنگ، بیافریند. آمین
با عشق و احترام
شادی دری
On Fri, Apr 13, 2012 at 8:05 AM, jafar kazemiyan <mikhak.jk@gmail.com> wrote:
حمد وثنا بدرگاه پروردگار مهربان این خالق هستی .جان بخش انسانهابا تقدیم خالصانه ترین تشکرات وامتنان قلبی ازشما دوستان عزیزوگرامیامروز فرصتی دست داد که بسوی شما بیایم .وازمشاهده پیامهای گرم وصمیمی شما عزیزان احساس ارامش وتسلی پیدا نمایموازابرازهمدلی وهمدردی شما گرامیان بسیارممنون وسپاسگزارم .وتشکرویژه ای دارم از دوستانی که اعلام امادگی نمودند برای ارسال داروی خاصویا تجهیزات پزشگی .بینهایت ازهمه شما عزیزان متشکر وقدردان این همه محبت شما میباشمدوستان مشاق خبرهایی از فرزندم میباشند .قابل ذکر که دعا های خیرشما عزیزان بدرگاه خداوند متعال مورد اجابت قرار گرفته که حاصل ان وبرگشتاثرات نیات خیرخواهانه شما انسانها پاک سرشت وپاکدل توسط فرشتگان درطبقهایی از نور ورحمت و برکت خداوندی که نثارمیوه دلم شد.بازهمممنون وسپاسگزارم.تنی چند از دوستان جریان واقعه را جویا شده بودند .برخلاف میل باطنیم که همیشه خواهان شادی وشادکامی شما دوستانگرامی میباشم وهیچگاه خواهان تکدور وناراحتی شما نبوده ونیستم .بهرحال ازباب هشدارواحیاناً جلوگیری ازبعضی اتفاقات که گاهی بی تفاوت ازکناران میگذریم بیان مینمایم. درساعت 5/1ظهر دوشنبه پس ازاینکه دخترم نهارنوه ام را داده بود ودرتدارک اماده نمودن میزغذا بوده .وازداخلاشپزخانه نظاره بازی پسرکمان بوده ومی بیند که بچه بطرف پنجره که درارتفاع 40سانتیمتری اززمین میباشد میرود ولب پنجره که مشرف بهتراس بوده می نشیند وهمچنانکه مشغول کارخودش بوده با بچه صحبت میکند ولی هیچ عکس العملی متوجه نمیشود .برای چند باراورا صدا میزندبازهم عکس العملی نشان نمیدهد ودرحالتی که قرار داشته هیچ تکانی نمیخورد .کمی نگران میشود وبسوی او میاید ودرحالی که میگوید ارمینمامان چرا حرف نمیزنی وهی ارمین ارمین میگوید تا بنزدیک ارمین میرسد .می بیند که دهان بچه کمی بازوازکنارلبش کف سفیدی بیرون زدهوسیاهی چشمانش بسفیدی گرائیده واورا با شدت ازپنجره جدا میکند وبا نعره ای بلند بطرف دراپارتمان میرود.ودراین لحظه که عموی ارمیندرمنزل مادرش که درطبقه پائین بود متوحش میشود وبا سرعت بطرف بالا میدود که دخترم ارمین بدست عمویش میدهد ومیگوید بچه ام ازدسترفت مثل اینکه برق گرفته اش عموی ارمین اورا به طبقه پائین میاورد وروی مبل میخواباند وبصورتش میزند وکمی اب بصورت ارمین میپاشندوچون هیچ نوع علایم حیات درارمین نمی بیند به اورژآنس تلفن میزند وگیج بهت زده منتظرامدن امبولانس بوده اند که ازامبولانس تماستلفنی گرفته شده واعلام میدارند که خیابانها بسیارشلوغ است وامبولانس درترافیک گیرکرده ومیگویند که درفاصله نزدیک شما بیمارستاناطفال دکترشیخ قراردارد اگروسیله نقلیه دارید بچه را سریعاً بانجا منتقل کنیدوما به بیمارستان اطلاع میدهم که وسایل نجات بیماررا اماده کنندعموی ارمین با عجله بچه را برداشته بطرف ماشین میرود وارمین رادرصندلی جلو دربغل مادرش میگذارد وسریعاً خودرابه بیمارستان میرسانندوکادربیمارستان که اماده بودند ارمین را به اطاق فوریتهای پزشکی انتقال میدهند وپس از معاینات اولیه توسط پزشکان اعلام میدارند که دیگردیرشده ویکی ازاقایان دکترها بطرف دخترم میاید ومیگوید خداوند صبرتان بده تمام کرده .دراین لحظه دخترم بحالت فریاد میگوید نه بچه مننمرده ارمین من زنده است که ناگهان دست ارمین تکانی میخورد ویکی ازپرستاران فریاد میزند برگشت ومعجزه خداوندی بوقوع میپیونددوقلب شروع بکارمیکند وشکم بچه براثر تنفس ببالا وپائین میرود وپزشکان درمیان بهت وحیرت کارهای معالجه را شروع میکنندامروزچهارمین روزاست که خداوند رحیم ومهربان به مظلومیت مادری جگرسوخته رحم مینماید وپسرکم ارمین را دوباره به ما عطا نمودهوهرروز یکی پس ازدیگری معجزات خداوند تجلی مینماید .معمولاً هرکس که دوچار برق گرفتگی میشود چند نقطه ازبدن اسیب می بیند کهابتدا مغزسپس دیگراندامها مثل کلیه ها چشمان ریه گوش وزبان واندامهای حرکتی اسیب می بینند وچون بیمارستان فاقد بعضی خدمات چون چشم پزشگیویا سی تی اسکن میباشد .ما ارمین رادیروز به مراکز تخصصی بردیم وخوشبختانه ازبابت کلیه چشم ومغزکاملاًسالم وحرکات حسی وشنواییهم بدون نقص .وپزشک متخصصی که دیروزارمین را معاینه نموده بود درعین شگفتی اظهارمیداشت که این میسر نمیشود جزخواستخداوند ومعجزات او .چطورمیشود که بچه ای دوساله با وزن ده کیلودوچاربرق گرفتگی شود و در حدود 14 دقیقه ایست قلبی داشته باشدهیچگونه ازعوارض فوق که ذکرشد دراومشاهده نشود.امکان ندارد جز معجزه ودعاهای خیربهرحال خداراشاکرم که خانواده من را مورد لطف وعنایت خود قرارداد ورحمت واسعه خود را ازما بلطف دعای خیردعاکنندگان دریغ نفرمودونوه عزیزم را به ما برگرداند .البته دوران نقاهت کمی طولانی است چیزی درحدود شش ماه که با استعانت وکمک پروردگار انرا هم همراه بادعاونیات خیرشما عزیزان پشت سر خواهیم گذاشت .باردیگرمراتب سپاس وتشکرقلبی ام را ازهمراهی وهمدردی شما دوستان گرامی تقدیممیدارم بامید انکه هیچگاه هیچکس رنگ غم واندوه را نبیند -ارادتمند کاظمیان . .
--
به سلامتی کسانی که منو همینجوری که هستم دوست دارند و گرنه بهتر از مرا که همه دوست دارند.
No comments:
Post a Comment