روح در ماده قسمت دوم گريچکا بوگدانف- معهذا, بدون اينکه درباره شعور بحث کنيم, وقي متوجه ميشويم که تا چه حد حقيقت مشاهده شده, با نقطه نظر مشاهده کننده پيوستگي دارد, دچار هيجان ميگرديم. مثال ديگر, تصور کنيم که بتوانيم مشخص نماييم, هر فوتون از کدام شکاف عبور ميکند. در چنين حالتي, هر قدر هم که غافلگير کننده باشد, «نوار تداخل» روي صفحه پديدار نميشود. به بيان ديگر, اگر بطور تجربي تصميم بگيريم که درباره فوتون به عنوان ذره اي که از يک شکاف معيني عبور ميکند تحقيق کنيم, فوتون ما نيز دقيقا مانند ذره اي که بايد از شکاف بگذرد رفتار خواهد کرد. بر عکس, در صورتيکه اگر مسير هر فوتون را هنگام آزمايش پيگيري نکنيم, انتشار ذرات روي صفحه منجر به تشکيل تصوير تداخل امواج ميشود. ژان گيتون- بطور کلي, احساس من در اين باره اينست, که فوتونها ميدانند که آنها را نظاره ميکنند و حتي دقيق تر چگونه آنها را تحت نظر دارند. ايگور بوگدانف- تا حدي چنين است, با وجود اينکه, تفکر درباره قابل انتقال بودن شعور به ماهيت هاي موجود در جهان, توهمي بيش نيست. در مقابل, اين آزمايش حيرت انگيز مويد اينست که صحبت از وجود عيني يک ذره عنصري در نقطه معيني در فضا معنايي ندارد. مجددا, بايد متذکر شد که يک ذره, به شکل يک شيئي مشخص و معين در فضا و زمان وجود ندارد, مگر اينکه بطور مستقيم رؤيت شود. گريچکا بوگدانف- عملا, تنها راه درک نتايج چنين آزمايشي اينست که فکر درباره فوتون به عنوان يک شيئي معين را از سر بدر کنيم. در حقيقت, وجود او به شکل يک موج احتمالات است که بطور همزمان از دو شکاف عبور کرده وبا يکديگر روي صفحه تداخل ميکنند. ژان گيتون- نتيجه گيري من اينست که مثال بهتري براي رسوخ به درون ماده و روح وجود ندارد: هنگامي که ما سعي ميکنيم موج احتمالات را مشاهده کنيم, او به شکل يک ذره مشخص در مي آيد, و وقتي که آنرا نظاره نميکنيم, آزادانه به ميل خود رفتار ميکند. لذا, به اين فکر ميرسيم که فوون وسيله تجربه را مي شناسد و به عمل و فکر نظاره کننده نيز آگاه است. به تعبيري ديگر, اجزا با کل در ارتباط ميباشند. ايگور بوگدانف- بطور کلي, دنيا در آخرين لحظه, يا لحظه مشاهده خود را مشخص ميکند, و قبل از آن هيچ چيز به معناي واقعي حقيقي نيست. به محض اينکه, فوتون منبع نور را ترک کند, موجوديت خود را به عنوان يک فوتون از دست ميدهد و به يک رديف احتمالات مواج تبديل ميشود. فوتون اصلي, بوسيله رديفي از «فوتون هاي شبح» جانشين ميگردد, بي نهايتي از جانشين ها که تا رسيدن به صفحه نمايش, مسيرهاي متفاوتي را دنبال ميکنند. ژان گيتون- پس کافيست که ما به اين صفحه نگاه کنيم تا تمام«شبح ها» به استثناي يک عدد محو و فوتون باقيمانده واقعي گردد. گريچکا بوگدانف- اين موضوع سبب ميشود بدانيم که بر سر يک شيئي کوانتومي, هنگامي که آن را نظاره نمي کنيم چه مي آيد؟ آيا, مجددا اين شيئي به بي نهايت از «ذرات شبح» تقسيم ميشود, يعني بسيار ساده, ديگر وجود ندارد. ايگور بوگدانف- اين نظريه«ذرات شبح» داراي نتيجه فلسفي جالبي است, نکته اي که از ديد«نيلز بور» فرار نکرده است. عقيقده اين فرضيه پرداز بزرگ, از سال 1927 همواره چنين بوده است که فکر يک دنياي بزرگ واحد ميتواند اشتباه باشد, با تجديد نظر در آزمايش«دو شکاف», او به اين فکر رسيده است که هيچ چيز نميتواند مانع اين درک گردد که دو حالت تصويري پديدار شده بوسيله دو مسير ممکن فوتون براي عبور از شکاف«الف» يا «ب» در حقيقت مربوط به دو دنياي کاملا متفاوت از يکديگر است.
ژان گيتون- منظور شما از اين گفته چيست؟ ايگور بوگدانف- منظور اينست که در اين دنياي ممکن, ذره از شکاف«الف» ميگذرد, در حاليکه دنياي دومي هم وجود دارد که در آن, ذره از شکاف«ب»عبور ميکند. گريچکا بوگدانف- براي رسيدن به استدلال نهايي, بايد اضافه کنم که دنياي واقعي ما حاصل روي هم قرار گرفتن اين دو واقعيت متفاوت است, که آنها خود مرتبط با دو مسير ممکن فوتون ميباشند. به محض نگاه کردن به صفحه, براي آگاهي به اينکه ذره از کدام شکاف عبور کرده است, دومين واقعيت بسرعت محو ميشود, چيزي که سبب از بين رفتن تداخل ميگردد. ژان گيتون- آنچه گفته شد, ما را مجاز ميدارد تا به دو نتيجه مغاير دست يابيم: اولين, به تفکر جديدي منتهي ميشود که هنوز در فلسفه ارايه نشده است: يعني, فقط ذرات شبح نيستند که در کنار حقيقت ما وجود دارند, بلکه جهان هاي کامل و دنياهاي «موازي» با دنياي ما نيز وجود دارند. در اينصورت, ما, در راه مبهمي قدم بر ميداريم که وجود بي نهايتي از دنياي ممکن, مسير تنگ ما را تحت فشار قرار ميدهند. دنياهايي کاملا واقعي و حقيقي, ولي غير قابل دستيابي, بعدا, متذکر خواهيم شد که چرا اين بينش به نظر من غير واقعي است. نظر دوم, اينست که هيچکس نميتواند آنچه را که هنگام انتخاب مسير عبور از شکاف «الف» يا «ب» در فوتون ميگذرد بيان کند. راز در اينست که فوتون هنگام قرار گرفتن در مقابل شکاف«الف», ميداند که شکاف «ب» بسته است يا باز, بطور کلي بنظر ميرسد که فوتون حالت کوانتومي جهان را ميشناسد. در غير اينصورت, چه چيز دنياي اشباح را محو ميکند. فقط شعور نظاره کننده؟ در اينجاست که ما به روح ميرسيم: به انتهاي نامريي دنياي خود, پائين و بالاي حقيقت خود: يعني روح, و شايد همانجا, در قلب اعجاب انگيز کوانتومي است که ارواح انساني و روح, اين وجود برتر که ما آنرا خدا مي ناميم با يکديگر ملاقات ميکنند. باز هم نکته اي ديگر, آزمايشي که شرح داده شد, نشان ميدهد که ما در يک دنياي معين زندگي نمي کنيم, بلکه بر عکس, ما آزاد هستيم و ميتوانيم در هر لحظه, همه چيز را تغيير دهيم. به همين علت, ذرات عنصري اجزاي ماده نيستند, بلکه بطور ساده, مهره هاي شطرنج خدا هستند. ايگور بوگدانف- اکنون موقعيت براي ايجاد تفاهم بين انيشتن و طرفداران فرضيه کوانتومي مناسب است. در واقع طبق تأکيد اين فرضيه, وجود مهره ها محرز است, فقط بنظر انيشتن, اين خدا نيست که با مهره ها بازي ميکند, بلکه خود انسان است. ژان گيتون- و اين بر عهده ما است که بدانيم چگونه مهره ها را در جهت خوب حرکت دهيم.ديديم که هستي و تکامل جهان بستگي به قاطعيت دقتي دارد که بوسيله آن شرايط اوليه و ثابت هاي بزرگ ناشي از آن برقرار شده است. بنابراين, به نظر ميرسد که ما در بهترين دنيا هستيم. اما, واقعا جهان ما تنها جهان ممکن است؟ يا به عبارت ديگر, جهان هاي موازي ديگري که براي ما قابل دستيابي نيستند, در کنار ما وجود دارند؟ بنابراين, اگر جهان ما, تعبيري از جهان هاي ممکن بيشمار ديگر باشد, دقت افسانه اي در تنظيم شرايط اوليه و ثابت هاي فيزيکي, تحيرآور نيست؟ با وجود اين, بايد بدانيم که موضوع جهان هاي چندگانه, داراي هيچگونه اساس علمي قابل بررسي نيست. به علاوه, در حال حاضر, ما با يک جهان واحد روبرو هستيم, تنها جهان ممکن که شرايط اوليه پيدايش و ثابت هاي فيزيکي آن با دقت سرگيجه آوري تثبيت شده اند. زيرا, از لحظه اول, ماده با جرقه خود امکان پيدايش زندگي, آگاهي و بالاخره خود ما را در نقاشي بزرگ کيهاني فراهم کرده است. منبع: سايت علمي مذهبي امّي نقل از گروه نابغه های ایران توضیح سی. پی. اچ. از دیدگاه سی. پی. اچ. همه ی اجسام/ذرات موجود در جهان با انتشار و جذب بار - رنگها که به صورت گراویتون تجلی می کند، با محیط اطراف خود ارتباط برقرار می کنند. بنابراین در آزمایش دو شکاف یانگ نیز فوتونها با تبادل بار - رنگ با محیط از جمله اطراف شکافها نسبت به باز یا بسته بودن شکافها آگاهی می یابند و متناسب با آن رفتار می کنند. فيزيك، از آغاز تا امروز در يك كتاب کتابی برای همه ی نسلها و همه ی کتابخانه ها نظر خوانندگان در مورد کتاب فیزیک از آغاز تا امروز |
No comments:
Post a Comment