گلچين از بهترين گروه‌ها و سايت‌هاي اينترنتي. همه چيز از همه جا

Friday, June 19, 2009

آخرین سروده

در آرزوی آزادی که بنامش چه خون ها که نریخت


گلایه

مرا به معجزه دعوت نمي كني
ز عمق فاجعه صحبت نمي كني

ديرگاهي است كه مانده ام بانتظار
دعاي خسته اجابت نمي كني

گفتي كه ماني و بيگانه با سفر
زباغ خاطره هجرت نمي كني

دو چشم براه رسيدنت نخفت
زنرگس بيمار عيادت نمي كني

هزار بيد مجنون خميده در ركوع
به صف مجنون عنايت نمي كني

گفتم بمان، در آرزوي عطر توام
گفتي به بيغوله عادت نمي كني

عبور كن بار دگر از اين مسير
در باورم كه تو فرصت نمي كني

هزار غنچه عشق تشنه آبند ولي
تو دست بجيب سخاوت نمي كني

سبد سبد پرم زسيب رفاقت بيا
دريغ كه دگر سيب قسمت نمي كني

بسوخت كلبه ام به شعله هاي تمنا
رسم كجاست كلبه مرمت نمي كني؟

چه قول ها كه ندادي به شوق وصال
قرار و قول هم كه رعايت نمي كني

ببين كه سوخت محسن به آتش جور
حكايتي است كه روايت نمي كني

محسن سلیمانی 26/3/88

No comments:

آرشیو مطالب