گلچين از بهترين گروه‌ها و سايت‌هاي اينترنتي. همه چيز از همه جا

Wednesday, April 22, 2009

Re: گفتارهای فرهنگی

دوستان عزیز رادیو گلها
ضمن عرض سلام وعرض پوزش به خاطر اینکه پا توی کفش بزرگترها کرده وجسارت میکنم ودر این مورد نظر خودم رو اعلام میکنم ، بعرض می رسانم که من که یک دانشجوی  ( کارشناسی ارشد)اخلاق هستم ودوستم که دانشجوی حقوق هست ، این مسئله رو هم از بعد اخلاقی وهم از بعد حقوقی بررسی کردیم . از نظر اخلاقی که بدون وارد شدن به مباحث تخصصی اخلاق ودر عرف ما کاملا مشخص هست که این کار به هرنیتی که صورت گرفته باشه کاری غیراخلاقیست ومستوجب ذم واما از نظر حقوقی به همان نتیجه ای رسیدیم که جناب آقای مهدیفر رسیده اند .  هر نوع اقدام حقوقی حتی با فرض موفقیت قطعا عواقبی خواهد داشت که نمی توان از ان گریخت .پیشنهاد من علاوه بر تکثیر این آثار، برای جلوگیری از چنین اقداماتی چاره ای بیندیشیم وترتیبی اتخاذ کنیم که این آثار در جایی وتحت عنوان خاصی جمع اوری وبه مردم معرفی شوند . ومردم بدانند که از کجا باید تهیه کنند.؛مردم باید آگاه بشوند وبه اصطلاح فرهنگ سازی بشه اگر مردم دست آگاه بشوند ودرست عمل کنند خواه نا خواه بساط این نوع دغل بازیها برچیده خواهد شد... معتقدم با اقداماتی از این دست و با کمک هم می توانیم  از تکرار این اعمال جلوگیری کنیم
به امید آن روز
افلاطونی

--- On Mon, 4/20/09, mohsen soly <mohsen.soly@gmail.com> wrote:
From: mohsen soly <mohsen.soly@gmail.com>
Subject: Re: گفتارهای فرهنگی
To: amirhossein1999@gmail.com, ehsan.hojjati@gmail.com, mehdi_jam86@yahoo.com, friends-of-radio-golha@googlegroups.com
Date: Monday, April 20, 2009, 8:44 PM

با سلام
جناب آقاي مهديفر
فرمايشات شما از بعد حقوقي قابل تامل است ولي متاسفانه هيچ ضابطه اجرايي براي آنچه كه فرموده ايد وجود ندارد. هركس حقوقي دارد بايد خود در راستاي استيفاي آن اقدام كند و ديگري اگر بخواهد كه در راستاي اين استيفا قدمي بردارد مستلزم اثبات وكالت يا ولايت و يا مالكيت بر آن حقوق مي باشد. بسياري از هنرمندان گرانقدر ما در قيد حياط نيستند و از جهتي هريك از كارمندان دولت تا زماني كه زنده هستند حق استفاده از آن حقوق  بازنشستگي و تقاعد را دارند و اگر بازماندگاني از آنان باشد كه بخاطر اعسار و يا بر حسب قانون وامانده اين ملك جزو اناث بدون همسر باشند مي توانند آن حقوق را دريافت كنند. درحال حاضر از بعد حقوقي كاري نميتوانيم بكنيم جز اينكه آنان را جزو آثار ملي و فرهنگي متعلق به عموم مردم بدانيم همانطور كه آثار حافظ و مولانا و هزاران اثر به يادگار مانده در تاريخ فرهنگي اين مملكت جزو اموال عمومي بدانيم. تصور من بر اين است كه قدري كه دراين وادي جلوتر برويم. آقايان محترمي كه اكنون خود را مالك تمامي اموال ملي و عمومي ميدانند مدعي اين ميدان نيز بشوند و از ديگران حق كپي درخواست كرده تا بتوانند به فلسطين و لبنان و ....و آنجا ها كه ميخواهند ارسال كنند.
روباهي ميدويد و فرياد ميزد فرار كنيد گفتند چرا گفت 3 گوش دار ها را ميگيرند و ميكشند. گفتند تو كه 2 گوش بيشتر نداري گفت آخر آنان اول مي كشند و بعد مي شمارند
بنا براين برادر بزرگوار خواهش مي كنم كه از اين بعد وارد نشويد كه عواقب آن وحشتناك است. بگذاريد اين آثار فرهنگي كه مربوط به درگذشتگان و هنرمندان عاشقي است كه اگر حقوق هم نگرفتند از خلاقيت دست برنداشتند و چون شمع سوختند و پرتو افشاني كردند. علاوه بر اين تنها راه حفظ اين آثار تكثير آنان است چون احتمال زنده بودن يك نوع در طبيعت بستگي به تكثير آنها دارد و آنان كه توليدشان كم مي شود به گونه هاي منسوخ شده مي پيوندند. بنا براين به نظر من آثار آنان را كه زنده اند مالكيت شخصي آنان تلقي كنيم وآثار آنان را كه درگذشته اند اموال ملي و فرهنگ ملي تلقي كنيم. و از لحاظ اخلاقي بدون ناراحتي وجدان آنان را تكثير كنيم و براي آمرزش روحشان دعا كنيم. اين كاري است كه ما ميتوانيم بكنيم. سعديا مرد نكونام نميرد هرگز...... مرده آن است كه نامش به نكويي نبرند
نام نيك و آوازه اين دوستان مانند باربد و نكيسا و عارف و .... در تاريخ اين مملكت ثبت شده و اين افتخار كمي نيست. اي كار آثار باربد و نكيسا هم اكنون موجود بود تا گوش مي كرديم و لذت مي برديم.
محسن سليماني

2009/4/20 ah ah <amirhossein1999@gmail.com>
با عرض سلام خدمت دوستان عزیز
مطالب عنوان شده توسط دوستان کاملآ در خور تامل و توجه است تنها در یک مورد نکته ای به نظرم رسید که پیشتر نیز خدمت یکی از دوستان عرض کرده بودم و در اینجا مجددآ خدمت دوستان عرض میکنم تا از نظر شما هم مطلع شوم و آن مساله حق مالکیت برنامه گلهاست.
:دوست گرامی جناب حجتی فرموده اند که
همچنين حقوق هر فردي نيز تعيين ميشود به همين خاطر حقير نظر قبلي ام در خصوص مالكيت عمومي آثار گلها را مجددا تكرار ميكنم كه معتقدم هنرمندان توليد كننده اين آثار چون با دريافت مبالغي از سازمان راديو و تلويزيون ملي ايران (يا به عنوان كارمند يا پيمانكار) حقوق خود را به سازماني عمومي واگذار كرده اند حق ندارند اين آثار را جزو اموال خود دانسته و ادعاي مالكيت آن را بنمايند
 
 
 اولآ اگر نوع ارتباط بصورت پیمانکاری بوده باشد فرمایشات شما کاملآ متین است اما مساله اینست که  نوع ارتباط این هنرمندان با رادیو بصورت پیمانکاری نبوده و بصورت کارمندی بوده یعنی این اساتید با وجود اینکه ارزش هریک از آثاری اجراییشان مبلغ کاملآ قابل توجهی بوده اما برای تضمین آینده خود و خانواده شان و به قول معروف برخورداری از یک "آب باریکه ای"بصورت مادام العمر که خیالشان را از بابت آینده راحت کند به استخدام رادیو در آمده اند....حال حتی اگر از اجحاف مالی که در رژیم گذشته در حقشان شد و بسیاری دست به اعتراض زدند بگذریم ، از مساله قطع حقوقشان در پس از انقلاب نمی توانیم چشم پوشی کنیم که باعث شد بسیاری از آنها دچار فقر و نا امیدی و سرخوردگی شده و عده ای هم تاب نیاورده و دق مرگ شوند!در اینجا مساله اینست که سازمان به قرا داد و وظایف خود در قبال این هنر مندان عمل نکرده و با این عمل در واقع قرار داد فیما بین از ارزش و اعتبارساقط خواهد شد....برای درک عمق فاجعه خود حساب بفرمایید که هرساعت از برنامه های اجرایی این اساتید بی نظیربه طور متوسط از چه ارزش مالی در دوره خودشان برخوردار بوده و این مقدار را درمجموع ساعتهای برنامه های اجرایی  هر استاد ضرب کنید  تا متوجه ارزش کاری که این افراد، صادقانه انجام داده اند بشوید....این افراد تنها به آب باریکه ای برای تضمین آینده شان قانع بودند که آنهم قطع شد!!!مساله دیگر آنکه باید ببینیم قرار داد فیما بین به چه صورت بوده و آیا رادیو برای تکثیر و توزیع این آثاردر بازار بیرون اجازه داشته یا خیر؟؟
اگر بحث اینست که حقوق هنرمندان از بیت المال پرداخت میشده پس رادیو هم که با پول مردم این آثار را تولید کرده حق نداشته این آثار را به بهایی بیش از هزینه های تکثیر به خود مردم بفروشد و اگر جز اینست باز باید توجه کنیم که قرارداد فیما بین به چه صورت بوده.مصاحبه هایی از هنرمندان در پیش از انقلاب موجود است که این عزیزان به فروش آثارشان توسط شرکتها ی تهیه و توزیع آثار صوتی بدون اطلاع آنها و بدون پرداخت حق و حقوقشان کاملآ معترضند که این میتواند حاکی از این مساله باشد که قرارداد فیما بین برای اجرا و پخش برنامه ها در رادیو و تلویزیون بوده نه برای تکثیر و فروش در بازار مصرف.
نکته آخر اینکه بخصوص در مورد تکنوازی ها مگر رادیو چیزی بیش از هزینه استودیو متحمل میشده(!؟؟)و در مقابل چنین گنجینه عظیمی را تصاحب کرده؟آیا اگر همین الان میلیاردها دلار به یک نوازنده خوب فعلی بپردازند میتواند تنها گوشه ای از خدمات و آثار اساتیدی چون شهناز یاحقی گلپا محجوبی و ... را تکرار کند؟بنده که بعید میدانم و این خود گویای عمق اجحافیست که در حق این اساتیدی که بسیاری از آنها دیگر در میان ما نیستند صورت گرفته.
ارادتمند
مهدیفر    
 
 
 
 
 
 
 
 
 
 
 
 
 
 
:
On 4/20/09, jaf <jafar_k_1@yahoo.com> wrote:
 
 
 
 

با سلام به دوستان راديو گلها

اين بحث كوپي نمودن فقط به اثار موسيقي و فرهنگي نيست ودر حقيقت با زبان عاميانه همان افتاب دزدي است در مورد موسيقي اتفاق ميافتاد واكثر با تفريح شروع ميشود. بنابراين اگر بحث يك بحث ريشه اي باشد به اين موضوع! برميگرد يم به همان  بحث اقتصادي عرضه و تقاضا و اصول قيمت كذاري و بعد از ان تبعيضهاي اجتماعي ا ست كه باعث وانگيزه انست . اميداست به يك جمع بندي بريسيم.جعفر


 

 

From: mohsen hojjati <ehsan.hojjati@gmail.com>
To: mehdi_jam86@yahoo.com
Cc: friends-of-radio-golha@googlegroups.com
Sent: Friday, April 17, 2009 11:37:44 PM
Subject: Re: گفتارهای فرهنگی

با عرض ادب و احترام خدومت گرامي دوستان عزيز راديو گلها
حقير به زباني الكن اميد دارم ديدگاه هايم در خصوص رعابت حق مولف را تقديم نمايم.
مقدمه
اولين گام تدقيق مفهوم اين حق بر اساس عباراتي عرفي وشرعي و حقوقي مي باشد.
در ادامه اين بررسي يكي از گامها تعيين وضعيت موجود رعايت اين حق در جامعه و وضعيت ايده آل اين حق مي باشد.
روش بعدي به تعيين  بازيگران اصلي رعايت يا عدم رعايت اين حق برميگردد. تصور ميكنم سه بازيگر اصلي اين جريان عبارتند از نهادها ، قوانين و مردم كه جستجوي نقش آنها ميتواند راهنماي خوبي براي عمل باشد.
تعريف
مالكيت تقريبا يكي از اصلي ترين حق هر فرد است كه  تقريبا در تمام جوامع انساني و تمامي اديان و سنن به رسميت شناخته شده است بنابراين در هر دوسر طيف هر ديدگاه،اعم از نوع حكومت، مذهب و سنت اين حق به رسميت شناخته شده و صيانت از آن به عهده گرفته ميشود و تخطي از اين حق جرم و گناه شمرده ميشود. (بديهي است در طول تاريخ نهضتهاي كمي هم وجود داشتند كه قائل به جامعه اشتراكي بوده اند كه اين حق مالكيت در آن چندان موجه قلمداد نمي شد اما به علت اينكه هيچ يك در چنين جوامعي زيست نمي كنيم و اين سنخ جوامع نيز ديگر تقريبا وجود ندارند نيازي به پرداختن بدانها نمي بينم)
بنابراين بن مايه بحث حق مولف رعايت يا عدم رعايت حقوق افراد در خصوص مالكيت مي باشد.
در عرف و شرع و قانون عدم رعايت اين حق با عناويني مانند سرقت، دزدي، و كلاهبرداري و ... خوانده مي شود.
اما مالكيت هر فرد بر چيزي بوسيله انجام فعاليتي بر روي ماده اي خام ثابت ميشود. يعني افراد با توجه به افزودن چيزي به شي يا محصول آن را از آن خود مي كنند كه ترتيبات اينكار در قوانين و سنن هر جامعه اي تعريف ميشود. در اين بحث مربوط به هنر، يا هنرمند به تنهايي اثري را خلق مي نمايد و يا اينكه شخصيتي حقوقي و يا حقيقي با پرداخت هزينه هايي دست به خلق اين آثار مي زند. و بر اين اساس حق خود بر اين آثار را تثبيت مي نمايد.
روش انتقال مالكيت عموما يا هبه (بخشش) است يا بيع و شرا (خريد و فروش) كه در اين روش مالك يا به طيب خاطر يا در قبلا دريافت مبلغي (نقدي يا جنسي) اين حق را به غير واگذار مينمايد. بديهي است در اينجا ميتوان تعريف مالكيت را كمي تدقيق نمود كه در آن هر مسيري غير از روشهاي پيش گفته براي انتقال مالكيت دزدي و سرقت محسوب مي شود..
همچنين حقوق هر فردي نيز تعيين ميشود به همين خاطر حقير نظر قبلي ام در خصوص مالكيت عمومي آثار گلها را مجددا تكرار ميكنم كه معتقدم هنرمندان توليد كننده اين آثار چون با دريافت مبالغي از سازمان راديو و تلويزيون ملي ايران (يا به عنوان كارمند يا پيمانكار) حقوق خود را به سازماني عمومي واگذار كرده اند حق ندارند اين آثار را جزو اموال خود دانسته و ادعاي مالكيت آن را بنمايند.
بررسي وضعيت موجود و نهايي
در حال حاضر تقريبا در هيچ يك از عرصه هايي كه توليد آثار نرم افزاري مانند (موسيقي، فيلم، كتاب و ... ) انجام ميشود اين حق به رسميت شناخته نمي شود.
در بازارهاي ايران آثار هنرمندان در تقريبا تمام عرصه ها توسط عده اي كپي برداري شده و در اختيار مصرف كننده قرار ميگيرد و همه هم راضي اند هم مصرف كننده با هزينه هاي كمتري به اين آثار دسترسي مي يابد و هم عده اي بعنوان توزيع كنندگان اين آثار سود سرشاري مي برند چون هيچ هزينه هاي را به توليدكنندگان آثار پرداخت نمي نمايند و هرآنچه از مصرف كننده بدست مي آيد به جيب آنها ميرود. در اين تنها توليد كننده واقعي است كه چون برگشت سرمايه ايي در اين كار وجود ندارد هيچ سرمايه گذاري حاضر به سرمايه گذاري نمي باشد و بدون اين پشتوانه مالي طبيعتا توليد آثار هنري فقط به عشق و علاقه خالقين برميگردد كه خيلي زود اين حس نيز در زير كوهي از قروض و بدهي ها و تعهدات انجام نشده از بين ميرود..
افراد موجود در عرصه توليد رغبتي براي كار جديد ندارند و نيروهاي جديد هم با توجه به اين دورنماي تلخ و سراسر فقر هيچ رغبتي براي ورود ندارند همين است كه
در مزار آباد شهر بي تپش
واي جغدي هم نمي آيد به گوش.
و عرصه باز ميشود براي تركتازي كسانيكه هيچ اهليتي براي اني كار ندارند.
(باقي بماند تا بعد)
 
 
On 4/17/09, mehdi_jam86@yahoo.com <mehdi_jam86@yahoo.com> wrote:

سلام و عرض ادب خدمت تمامی دوستان گرامی

به جهت اطاعت امر جناب حجتی پیشگفتار مباحث فرهنگی تقدیم می گردد

پوشه به صورت پی دی اف  تهیه شده است تا دوستان بتوانند بدون دردسرهای مربوط به آفیس استفاده ببرند

مجدداً تقاضا دارم نظریات خویش را نوشته و نگهداری کنند تا پس از پایان یافتن گفتارها همه دوستان بهره برند و از جنجال و هیاهیو پرهیز شود 

شاد باشید

جمشیدیان
--- On Fri, 4/17/09, mohsen hojjati <ehsan.hojjati@gmail.com> wrote:


From: mohsen hojjati <ehsan.hojjati@gmail.com>
Subject: Re: سالار عقیلی - دریای بی پایان
To: shahedan2004@yahoo.com
Cc: AminFeizpour@gmail.com, a_hendiani@yahoo.com, friends-of-radio-golha@googlegroups.com
Date: Friday, April 17, 2009, 4:14 AM

جناب آقای هندیانی عزیز و دوستان رادیو گلها
تحذیر به موقع و دقیق جنابعالی مورد تائید بسیاری از دوستان می باشد و من هم اعتراض خویش را به این عمل اعلام میدارم. بیاد داشته باشیم سلب مالکیت از دارایی هایی که متعلق به دیگری است، بدون رضایت و یا پرداخت هزینه های مورد درخواست مالک (یا مالکین) دقیقا معادل کلمه دزدی در زبان عرفی و شرعی و حقوقی این سرزمین است.
امیدوارم دقت نظر جنابعالی در خصوص رعایت حقوق مالکین معنوی (قانون کپی رایت) در این گروه بصورت کامل مراعات گردد و از همه دوستان تقاضا دارم به اهتمامی ویژه ای بدین امر داشته باشند. از استاد عزیزم جناب آقای جمشیدیان نیز تقاضا دارم در صورت امکان و صلاحدید یکی از سلسله مباحث فرهنگی را بصورت ویژه بدین کار اختصاص دهند..

 
2009/4/16 said m <shahedan2004@yahoo.com>

با درود به شما جناب هندیانی عزیز
یاد آوری به موقع وخوبی بود.
متاسفانه بنده نیز اخیرابا وبسایتی آشنا شدم که آخرین اثر استاد شجریان (آه باران) که واقعا کار زیبا وپر زحمتی بوده را بسیار ناجوانمردانه در سایت خود قرار داده بود برای دانلود.
ای کاش می دانستند که برای تهیه این برنامه چه زحمتهایی کشیده شده است.
براستی این خدمت است یا خیانت؟؟؟!!!!!    
--- On Wed, 4/15/09, ali hendiani <a_hendiani@yahoo.com> wrote:
 
From: ali hendiani <a_hendiani@yahoo.com>
Subject: Re: سالار عقیلی - دریای بی پایان
To: AminFeizpour@gmail.com
Cc: friends-of-radio-golha@googlegroups.com
Date: Wednesday, April 15, 2009, 12:06 PM

 

آقای فیضی پور با سلام

 

امروز از دریافت نامه شما شگفت زده شدم . بارها خواستم نامه ای برای یادآوری برای شمای دوست ارسال کنم ولی هر بار پیش خود گفتم شاید این مرتبه آخر باشد و ما راه را یافته باشیم .گر چه در گذشته هم با وبلاگ شما آشنایی داشتم که چه بی محابا نتیجه کار موسیقیدانان را سخاوتمندانه در طبق دانلود می گذارید. خوشبختانه طبق اساسنامه در گروه گلها بیشتر دوستان با آپلود و دانلود آثاری که قابل دسترس هستند مخالفند ..

دوست عزیز شما به چه مجوزی قطعه ای از آلبومی که تازه یک ماه است به بازار آمده - این اثر براحتی در شبکه قابل خریداری هست - را برای دوستانتان ولو در گروه گلها هدیه می دهید ؟
اگرمنظور شما آشنایی و معرفی اثر هست که شما هیچ کوششی حتی با نوشتن دو خط در این باره انجام نداده اید !! و خود  گروه توانمند دستان در وبسایت رسمیشان قطعه ای بسیار کوتاه را فقط برای شنیدن و نه دانلود در نظر گرفته اند .
آیا یکبار فکر کرده اید که گروه نوازنده و خواننده نزدیک به یکسال زحمت کشیده اند و اثری را در حد توان خود منتشر کرده اند ولی شما بدون هیچگونه توجهی با ارسال دانلود به گروه این کوششها را کمرنگ می کنید  ؟
آیا می دانید به دلیل عدم حمایت ما شنوندگان از کارهای موسیقی سنتی زمینه فعالیت برای هنرمندان جوان ونا شناخته بسیار کمرنگ شده است چرا که کمتر تهیه کننده ای حاضرمیشود این خطر را به جان بخرد و برای موسیقی سنتی سرمایه گذاری کند ... اگر هم که سرمایه گذاری کند ما دوستداران پر و پا قرص موسیقی سنتی پشتیبانی هایی این چنینی می کنیم !! پس با این تلاشها نه تنها در شناسایی موسیقی سنتی موفق نیستید بلکه از جای دیگری تیشه به ریشه آن می زنید.
همگروه من شما با این روال از فرهنگ غلط دانلود برای کارهای قابل دسترس پشتیبانی می کنید . دوست عزیز اگر هنر تاج سر آفرینش است که هست و در آن شکی نیست پس چرا شما حرمت این تاج آفرینش را پاس نمی دارید؟


دوست دارم درکمال آرامش سخنان و  هدف شما را  بشنوم.

با احترام - هندیانی

 



--- On Wed, 15/4/09, <<)AMIN(>> . <aminfeizpour@gmail.com> wrote:

From: <<)AMIN(>> . <aminfeizpour@gmail.com>
Subject: سالار عقیلی - دریای بی پایان
To:
Date: Wednesday, 15 April, 2009, 1:23 AM

تصنیفی دل انگیز

از آلبوم دریای بی پایان


http://www.dastan.net/_web/003_events/_temp/_images/Dastan&Salar.jpg

گروه دستان و سالار عقیلی
 



از ضمیمه دریافت کنید

امین
--
غير هنر که تاج سر آفرينش است/ دوران هيچ سلطنتي جاودانه نيست


Get your preferred Email name!
Now you can @ymail.com and @rocketmail.com.


 




 



No comments:

آرشیو مطالب