با سلام و درود خدمت سروران عزیزم
غزلی از استاد امیر هوشنگ ابتهاج با صدای رسای
ایشان. با سپاس از دوست عزیزم آقای زحمت کش
سرگذشت:
ز سرگذشت چمن دل به درد می آید
ببند پنجره را باد سرد می آید
دریغ باغ گل سرخ من که در غم او
همه زمین و زمان زار و زرد می آید
نمی رود ز دل من صفای صورت عشق
و گر بر آینه باران گرد می آید
به شاهراه طلب نیست بیم گمراهی
که راه با قدم رهنورد می آید
تو مرد باش و مَیَندیش از گرانی درد
همیشه درد به سروقت مرد می آید
دگر به سوز دل عاشقان که خواهد خواند
دلم ز غصّه ی بلبل به درد می آید.
ه.الف.سایه
ایشان. با سپاس از دوست عزیزم آقای زحمت کش
سرگذشت:
ز سرگذشت چمن دل به درد می آید
ببند پنجره را باد سرد می آید
دریغ باغ گل سرخ من که در غم او
همه زمین و زمان زار و زرد می آید
نمی رود ز دل من صفای صورت عشق
و گر بر آینه باران گرد می آید
به شاهراه طلب نیست بیم گمراهی
که راه با قدم رهنورد می آید
تو مرد باش و مَیَندیش از گرانی درد
همیشه درد به سروقت مرد می آید
دگر به سوز دل عاشقان که خواهد خواند
دلم ز غصّه ی بلبل به درد می آید.
ه.الف.سایه
نشانی فیسبوک
نشانی یو تیوب
نشانی مدیا فایر
با مهر
دکتر مازیار صدری
انگلستان
انگلستان
No comments:
Post a Comment