گلچين از بهترين گروه‌ها و سايت‌هاي اينترنتي. همه چيز از همه جا

Saturday, June 4, 2011

tanz - geda

با درود فراوان و آرزوی شادمانی به همگان
این شعر را تقدیم میکنم به دوستان

يك لشكر گدا،

ابوالفضل زرويی نصرآبادی


می رود از هر طرف رقصان و با لنگر گدا

از دو سويت می رود، اين ور گدا، آن ور گدا،

گر دهی كمتر زده تومان حسابت می رسد

می كند گردن كلفتي، می كشد خنجر گدا،

با صدای دلخراشش ضجه مويه می كند

راستی در ضجه مويه می كند محشر گدا،

لعن و نفرين می كند گر قلب او را بشكنی

می كند محرومت از سرچشمه ی كوثر گدا،

بر تو می چسبد مثال مرد مؤمن بر ضريح

گر بگويی من ندارم، كی كند باور گداء

هست دايم باخبر از قيمت ارز و طلا

داند از هر شخص ديگر نرخ را بهتر گدا،

گر روی در خانه اش، اطراف شمران يا ونك

دست كم دارد سه تا منشي، دو تا نوكر گدا،

در صف بنزين اگر با او بد اخلاقی كنی

می كند لاستيك ماشين ترا پنچر گدا،

گر گدايان را برای پول در يك صف كنی

صف كشد از شرق ری تا غرب بابلسر گدا،

بهر خارانيدن ران چون بری دستی به جيب

با هياهو می رسند از راه، يك لشكر گدا،

خودكفا شد از گدا اين شهر و من دارم يقين

می شود تا سال ديگر صادر از كشور گدا،

امير عليزاده

No comments:

آرشیو مطالب