گلچين از بهترين گروه‌ها و سايت‌هاي اينترنتي. همه چيز از همه جا

Friday, August 31, 2012

او که دلباخته حافظ شد




 
  به بهانه‌ي زاد روز «گوته»، شاعر آلماني
نويسنده‌اي كه دلباخته‌ي «حافظ» شد



اسفنديار كياني :
«گوته»، سخنور، فيلسوف و نويسنده‌ي آلماني، هنگامي كه آوازه‌اي جهاني داشت و او را از سرآمدان جنبش ادبي رمانتيسم مي‌شناختند، با ادبيات فارسي آشنا شد و از رهگذر اين آشنايي، شعر حافظ را شناخت. اين شناخت، سرآغاز دلبستگي شيفته‌وار گوته به حافظ شد. آن‌چنان كه او را «مريد حافظ» ناميده‌اند. «ديوان شرقي غربي»(١٨١٩ ميلادي) گوته، بازتابي از شيفتگي مريدوار او به حافظ است. گوته آشنايي‌اش با حافظ را به درآمدن كشتي به دريا همانند مي‌كند و خود را تخته‌پاره‌اي در آن دريا مي‌شناساند.
گوته، شعر حافظ را از روي برگردان «هامرپورگشتال» ‌شناخت. اين آشنايي در زماني روي داد كه گوته دوره‌اي از نوميدي و ناكامي در زندگي را سپري مي‌كرد و آرمان‌هاي خود را بر باد‌رفته مي‌ديد. گوته ناگزير به درون خود پناه بُرده بود. دستاورد آن روزهاي اندوه‌بار، كتاب «رنج‌هاي ورتر جوان» بود. اين كتاب درباره‌ي جواني مردم‌گريز و سودازده است كه سر به كوه و بيابان گذاشته است. اما سرانجام، آشنايي گوته با ادبيات جهاني، به‌ويژه ادبيات فارسي، او را از نوميدي خو كرده به آن، رهايي داد و به دامان انديشه‌هايي جهاني كشاند. گوته در اين پاره از زندگي، مردمان را فرامي‌خواند كه يكديگر را بازشناسند. بي‌گمان اين مايه از آزادانديشي گوته، اثرپذيرفته از ادبيات ايران بود. به ويژه بهره‌گيري او از انديشه‌هاي بلند حافظ، او را ياري داده بود تا مرزهاي انديشه‌ورزي را گسترش دهد و از تنگناي سودا‌هاي نوميدوار بيرون بيايد.
نگاهي گذرا به رويدادهاي زندگي گوته
يوهان ولفگانگ گوته در ٢٨ اوت ١٧٤٩ در شهر فرانكفورت زاده شد. او افزون بر هنر سخنوري و نويسندگي، نقاش و تنديس‌ساز نيز بود و دلبستگي بسياري به كارهاي «ميكل آنژ» و «رافائل»، دو تنديس‌ساز نامدار ايتاليايي، نشان مي‌داد. به همه‌ي اين‌ها، دلبستگي او به كار سياسي را هم بايد افزود. گوته، كه دانش‌آموخته‌ي رشته‌ي حقوق بود، از سال  ١٧٧٥ تا ١٠ سال پس از آن، يكسره به سياست‌ پرداخت. اين دلبستگي به سياست‌ورزي، ريشه در گرايش‌هاي خانوادگي گوته داشت. پدر او از طبقات اشراف و رايزن سلطنتي بود.
آشنايي گوته با سخنور بزرگ آلماني «شيللر»، دگرگوني بنياديني در زندگي او به شمار مي‌رود. رهاورد اين دوستي، سروده‌هايي به نام «گزينا»(١٧٩٦) است كه با همكاري شيللر چاپ شد. زبان‌آموزي‌هاي گوته نيز نشان از كوشش‌هاي پيوسته‌ي او براي آموختن و شناخت فرهنگ‌هاي ديگر دارد. گوته، زبان فرانسه را هنگامي آموخت كه سپاهيان «لويي پانزدهم»، در جنگ‌هاي ٧ ساله، فرانكفورت را اشغال كرده بودند!
از گوته آثار فراواني، همانند «پرومته»(١٧٧٢)، «كلاويگو»(١٧٧٤)، «استدا»(١٧٧٦) و «حقيقت و شعر»(١٨٢٢) به‌جاي مانده است. اما بي‌گمان شاهكار او را بايد درام بزرگ «فاوست»(١٧٧٤) دانست.
سرانجام گوته در ٢٢ مارس ١٨٣٢ در شهر وايمار آلمان چشم از جهان فروبست.
گزين‌گويه‌هايي از گوته
-‌ نياساييد، زندگي در گذر است. گام برداريد و دليري كنيد. پيش از آن‌كه بميريد، چيزي نيرومندتر و برتر از خود به‌جاي بگذاريد؛ تا بتوانيد بر زمان چيره شويد.
-‌ استعداد در فضايي آرام باليده مي‌شود و شخصيت در جريان پيوسته‌ي زندگي.
-‌ با داشتن اراده‌اي استوار، هر چيز دست يافتني است.
-‌ پيش از آن كه كاري بكنيد، بايد كسي باشيد!
-‌ زيبايي، ناپايدار و فرزانگي، جاودانه است.
-‌ هر آن‌ كاري را كه مي‌توانيد انجام دهيد، يا در روياي خود گمان مي بريد كه دست‌يافتني است، بي‌واهمه آغاز كنيد. درون بي‌باكي، نبوغ و نيروي سحرآميز شگفت‌آوري نهفته است.
-‌ هيچ‌كس نمي‌تواند ما را بهتر از خود ما فريب دهد.
-‌ هر كس بايد روزانه يك آواز خوب بشنود؛ يك شعر خوب بخواند و اگر مي‌تواند دست‌كم چند كلمه حرف منطقي بزند!
-‌ توفان‌هاي زندگي، اخلاق و روان انسان را نيرو مي‌بخشد.
 



--


بهترین درودهایم نثار آنانی باد که کاستی هایم را میدانند و باز هم دوستم دارند


No comments:

آرشیو مطالب