من از پروین ترانههای زیادی در این سایت گذاشتهام همین دو روز پیش
ترانه پیام آشنا،دیگر اینکه بهتر هست بگویید ترانه و نه تصنیف چون تصنیف
واژه تازی و ترانه برابر آن هست.
شاد باشید آرتین
----
On 31 Aug., 19:20, "hadizan...@gmail.com" <hadizan...@gmail.com>
wrote:
> دوستان عزيز مستحضر باشيد كه تاكنون هيچ يادي از خانم پروين و تصنيف هايش نشده خواهش ميكنم اگر تصنيفي ازايشان داريد آپلود كنيد
>
> ----- Reply message -----
> From: "artin20" <amirto...@yahoo.de>
> To: "دوستان راديو گلها" <friends-of-radio-golha@googlegroups.com>
> Subject: ناصر مسعودی،بیمار درد عشق
> Date: Thu, Aug 30, 2012 7:22 pm
>
> از ترانههای قدیمی ناصر مسعودی ترانه بسیار زیبا و ماندگار،بیمار درد
> عشق.آرتین
>
> http://www.4shared.com/mp3/WJQ42t8I/Naser_MasoudiBimare_Darde_Eshg.html
>
> http://www.mediafire.com/?2hn8kb1llv47156
>
> http://radio-golha.mihanblog.com/post/1354
>
> از پی بهبود درد ما دوا سودی نداشت
>
> هر که شد بیمار درد عشق بهبودی نداشت
>
> عاشقمو دل بر دریا زده ام،جرعه کشم قید دنیا زدهام
>
> به ساده دل من خوش آنکه خبری ز آشنا برسد
>
> در این شب سیه به داد دل من مگر خدا برسد
>
> عاشقمو دل بر دریا زده ام،جرعه کشم قید دنیا زدهام
>
> مرا دیدی سری بالا نکردی، ز اشک و اه من پروا نکردی
>
> دل من شد مزار آرزو ها،تو هم سودی از این سودا نکردی
>
> دل من شد مزار آرزو ها،تو هم سودی از این سودا نکردی
>
> چو دنیا بی وفا بودی دریغا،ندانم از تو نالم یا ز دنیا
>
> مرا دیدی سری بالا نکردی، ز اشک و اه من پروا نکردی
>
> دل من شد مزار آرزو ها،تو هم سودی از این سودا نکردی
>
> ---
«گوته»، سخنور، فيلسوف و نويسندهي آلماني، هنگامي كه آوازهاي جهاني داشت و او را از سرآمدان جنبش ادبي رمانتيسم ميشناختند، با ادبيات فارسي آشنا شد و از رهگذر اين آشنايي، شعر حافظ را شناخت. اين شناخت، سرآغاز دلبستگي شيفتهوار گوته به حافظ شد. آنچنان كه او را «مريد حافظ» ناميدهاند. «ديوان شرقي غربي»(١٨١٩ ميلادي) گوته، بازتابي از شيفتگي مريدوار او به حافظ است. گوته آشنايياش با حافظ را به درآمدن كشتي به دريا همانند ميكند و خود را تختهپارهاي در آن دريا ميشناساند.
«دربارهي مجتبا مينوي گفتهاند كه به شاهنامه عشق ميورزيد. اين عشق از دلبستگي بسيار او به ايران و زبان و فرهنگ باستاني اين سرزمين سرچشمه ميگرفت. او حماسهي استاد توس را بالاترين شاهكار قوم ايراني ميشناخت و ميگفت كه شاهنامه نه تنها ميراث ملي و فرهنگي ماست، بلكه نسبنامهي قوم ايراني و پايهي استوار زبان فارسي است.»


