گلچين از بهترين گروه‌ها و سايت‌هاي اينترنتي. همه چيز از همه جا

Friday, January 9, 2009

استاد بنان - ایا همیشه باید واضح خواند؟

با سلام

 

یک اجرای خصوصی  دیگر از استاد بنان برای دوستان گلها

 

http://www.4shared.com/file/79557936/6c225bc/01_SE-_Banan-Diba-1345.html?dirPwdVerified=6c6b82e

 

مقاله ای را ضمیمه کردم از سایت

 

www.harmonytalk.com

 

  است. موضوع واضح خوانی همیشه برای من یک سئوال بوده. یکی از دلایلی که من استاد بنان را بیشتر از هر خواننده ای دوست دارم همین توجه به درست ادا کردن اشعار است. همین است که من شخصا با منطقی که این مقاله در حمایت واضح نخواندن مطرح میکند مخالفم. خوشحال میشم که عقیده  دوستان و بزرگان را هم در این مورد بخوانم 

 

هومن

 

 منبع   http://www.harmonytalk.com/id/584

 

ایا همیشه باید واضح خواند؟

این سئوال در موسیقی ایران بارها تکرار شده، عده ای روی واضح خواندن خواننده تاکید دارند و اعتقاد دارند که اگر قرار است کلامی به گوش شنونده برسد و ما موسیقی با کلامی عرضه کنیم، چرا کلام واضح نباشد؟!

در نگاه اول این خواسته کاملا" منطقی بنظر می رسد! ولی اگر با اجرای موسیقی درگیر باشید، می بینید که کششهایی در بعضی آوازها وجود دارد که باعث می شود کلمات را با شکل معمول آن تلفظ نکنید. بعضی از خوانندگان توجه زیادی به این موضوع دارند و سعی می کنند در تمام شرایط آوازی با تلفظ صحیح و قابل تشخیص بخوانند.

(نمونه ای از آواز غلامحسین بنان
audio file من از روز ازل )

در موسیقی ایرانی خوانندگان مکتب اصفهان روی بیان دقیق شعر تاکید دارند و آواز نا مفهوم را دارای کاستی می دانند ولی خوانندگانی که حتی نشان هایی از مکتب اصفهان در آوازشان دیده می شود هم هستند که گاهی تشخیص شعری که می خوانند، برای شنونده مشکل است!

(نمونه ای از آواز محمد رضا شجریان
audio file بیات ترک )

همانطور که گفته شد خواندن مو به مو و دقیق شعر هم، گاهی در اجرای موسیقی مخالف با فضای موسیقی است و اکثرا" خواننده بطور نا خودآگاه این تغییرات را روی کلام می دهد. (به عقیده نگارنده اگر در موسیقی تمایل به حالت خاصی احساس شود باید آنالیز شود و در صورت لزوم اجرا شود و حذف این گونه تمایلات درونی باعث نوعی خود سانسوری می شود!)

اگر به ریشه بعضی از کلمات رجوع کنیم متوجه می شویم که از حروفی تشکیل شده اند که نقش احساس در ساخت آنها بکار نرفته مخصوصا" کلماتی عربی که در فارسی بکار می بریم مثل، نام مشاغلی که بر وزن فعال است (مثل خراط، نقاش، نجار و...) پس می بینیم الگوی ساخت این کلمات مبنایی غیر موسیقایی دارد و زمانی که ما آنها را با موسیقی همراه می کنیم تضادهای احساسی در آنها می بینیم! در مقابل کلماتی هستند که شاید بطور اتفاقی معنی شان موسیقی خاصی بهمراه دارد که به تداعی فضای موسیقی مان کمک می کند،(مثل فتح، کرانه، شکوه، ساحل، ستیز، دسیسه ...)

این کلمات به تنهایی غیر از معنی کلامی، فضایی را بهمراه دارند که در موسیقی می تواند نقش موثری را ایفا کند (البته واضح است که بخاطر اتنزاعی بودن این موضوع و اینکه گاهی در ضمیر ناخودآگاه انسان بعضی کلمات و تصاویر همراهشان بر حسب تکرار، عادت شده و شکل گرفته اند...)

پس یکی از نمودهای تلفیق شعر و موسیقی می تواند در تلفیق دقیق حروف و موسیقی باشد. شاید عده ای این تغییر در تلفظ شعر را دلیلی برای تقدم موسیقی بر کلام و نشانه ای از بندگی شعر در مقابل موسیقی بدانند! در حالی که این تصور کاملا" اشتباه است و ما این تغییرات را صرفا" برای ارائه اهداف فکری و احساسیمان بکار می بریم و در واقع هدف اجرای بی نقص آن احساس است.

(نمونه شجریان
audio file از خون جوانان وطن )


No comments:

آرشیو مطالب