گلچين از بهترين گروه‌ها و سايت‌هاي اينترنتي. همه چيز از همه جا

Friday, April 3, 2009

واژه نامه ای دیگر

درود

در زیر واژه نامۀ دیگری آمده است که پیشکش شما باد

بندواژه - ی 
برابر پارسی آنها
واژه های بیگانه
يک خرده
يک ذره
يک چهارم - يک چارک
يک ربع
شماري
يک عده
يکسويه
يکطرفه
نااميدي
ياس
سرکش
ياغي
باور
يقين
بي گمان
يقينا
چارگامه
يورتمه
روزانه
يوميه
 
بندواژه - ه 
برابر پارسی آنها
واژگان بیگانه
سرسرا
هال
چرند
هذيان
بالگرد
هليکوپتر
هم چم - هم آرش
هم معني
هم ميهن
هم وطن
همانگونه
همان طور
همسو
همجهت
هم انديشان
همفکران
همينگونه
همينطور
هيچگونه
هيچ وجه
هيچگاه
هيچوقت
 
بندواژه - و 
برابر پارسی آنها
واژه های بیگانه
نماينده مجلس
وکيل مجلس
پخش همراه
واکمن
يکتا
واحد
رسيده - دريافتي
واصله
روشن
واضح
سخنران
واعظ
به راستي
واقعا
رويداد - رخداد
واقعه
راستين
واقعي
وگرنه
والا
پدر
والد
مادر
والده
به خدا
والله
استاندار
والي
تارنما
وب سايت
تارنگار
وبلاگ
پشتوانه
وثيقه
هستي
وجود
همبستگي - يگانگي
وحدت
هراس - ترس - بيم
وحشت
ترسيدن - هراسيدن
وحشت کردن
هراسناک - ترسناک
وحشتناک
ددمنشانه
وحشيانه
ناگوار
وخيم
سپرده
وديعه
بازماندگان
وراث
پرگويي
وراجي
آماس
ورم
رگ
وريد
سنگين
وزين
ميانجيگري - ميانجي
وساطت
ميانجيگري کردن
وساطت کردن
ميان - مياني
وسط
گسترده
وسعت
درگذشتنامه
وصيتنامه
زايمان
وضع حمل
چگونگي
وضعيت
دست نماز
وضو
روشني
وضوح
ميهن
وطن
ميهني
وطني
مرگ - درگذشت
وفات
فراواني
وفور
بي شرمي
وقاحت
رويدادها
وقايع
هنگاميکه
وقتي که
هنگامي که در باز شد
وقتي که در باز شد
بي شرم
وقيح
زادروز
ولادت
و ديگر هيچ
ولاغير
جانشين
وليعهد
 
بندواژه - ن 
برابر پارسی آنها
واژگان بیگانه
بي قواره
نا متناسب
ناسزا
ناحق
کمياب
نادر
پشيمان
نادم
ناخشنود
ناراضي
ناسپاسي
ناشکري
بر آمده از
ناشي از
بر آمده است
ناشي شده است
بر مي آيد
ناشي مي شود
سخنران
ناطق
بي دادگري
ناعدالتي
ناخجسته
نامبارک
نا به سامان
نامرتب
نا به ساماني
نامرتبي
ناپسند
نامطلوب
نا به سامان
نامنظم
ناکام
ناموفق
ناخجسته
ناميمون
تپش
نبض
رهايي
نجات
درودگر
نجار
درودگري
نجاري
اخترشناسي
نجوم
روش - شيوه
نحوه
روش کار
نحوه کار
پشيماني
ندامت
گاهي
ندرتا
کشمکش
نزاع
بهره پول
نزول پول
کاهنده
نزولي
کمابيش
نسبتا
دودمان
نسل
زنان
نسوان
شادي
نشاط
گاهنامه
نشريه ادواري
هفته نامه
نشريه هفتگي
گذاشتن
نصب کردن
نيم - نيمه
نصف
پند - اندرز
نصيحت
سخنراني
نطق
بازبيني - بازرسي - وارسي
نظارت
بيننده
نظاره گر
پاکيزگي
نظافت
پاکيزگي را نگه داريد
نظافت را رعايت کنيد
سامانه
نظام
از آنجا که
نظر به اينکه
سامان
نظم
همانند
نظير
تن
نفر
سود
نفع
سود ويژه
نفع خالص
گرانمايه - باارزش
نفيس
چرخشگاه
نقطه عطف
ديدگاه - نگرش
نقطه نظر
کاستي
نقيصه
نمک خوراکي
نمک طعام
سرانجام
نهايتا
پاياني
نهايي
جنبش
نهضت
کاستي ها
نواقص
درخشان
نوراني
نوشته ها
نوشتجات
گونه
نوع
 
بندواژه - م 
برابر پارسی آنها
واژگان بیگانه
سازوکار
مکانيزم
درنگ
مکث
نيرنگ - شيله - شيله پيله
مکر
گرامي
مکرمه
ناپسند - زشت
مکروه
يافته
مکشوف
نويافته
مکشوفه
ناچار
مکلف
فراتر از
ما فوق
آبجو
ماء شعير
دستاورد
ماحصل
برگرفته
ماخوذه
هميشگي
مادام العمر
تا هنگامي که
مادامي که
مشت و مال
ماساژ
گذشته
ماضي
از آنش
مالکيت
کارگزار
مامور
شهربان
مامور پليس
راهبند - گير
مانع
چيره دست
ماهر
سرشت کار
ماهيت کار
فراسرشت
ماوراء الطبيعه
فرارودي
ماوراء النهر
فراي
ماوراي
نيازها
مايحتاج
آبگون
مايع
دلسرد
مايوس
گفت و شنود
مباحثه
فرخنده - خجسته
مبارک
خجسته باد
مبارک باد
نوآور
مبتکر
نوآورانه
مبتکرانه
تازه کار - نوآموز
مبتدي
دچار
مبتلا
دچار بيماري
مبتلا به مريضي
پايه
مبتني
بر پايه
مبتني بر
جستار
مبحث
آغاز - خاستگاه
مبدا
گيج
مبهوت
بازگو کننده
مبين
دل آزرده
متاثر
جدايي
متارکه
بدبختانه - شوربختانه
متاسفانه
زبر دست - چيره دست
متبحر
همبسته
متحد
کارآزموده
متخصص
کار آزمودگي
متخصصان
کار آزمودگان
متخصصين
چگال
متراکم
همچم
مترادف
برگرداننده
مترجم
پيشرفته
مترقي
لرزان
متزلزل
زنجيروار
متسلسل
سپاسگزارم
متشکرم
سپاسگزاريم
متشکريم
در برگيرنده
متشکل
ترازمند
متعادل
به دنبال - در پي
متعاقب
پس از اين
متعاقبا
شگفت زده
متعجب
شگفت زده شد
متعجب شد
انبوه
متعدد
خشک سر
متعصب
از آن
متعلق
پايند
متعهد
انديشمند
متفکر
انديشمندان
متفکران
پراکنده کردن - پراکندن
متفرق کردن
يکزبان - همزبان
متفق القول
درخواست کننده
متقاضي
فروريخته
متلاشي
جدا
متمايز
توانگر
متمول
پايان - ته
متنهي
گوناگون
متنوع
پي در پي
متواتر
فروتن
متواضع
پياپي
متوالي
ميانه
متوسط
باز ايستاد
متوقف شد
باز ايستادن
متوقف شدن
زاده
متولد
زاده شده
متولد شده
دست اندرکار - سرپرست
متولي
دست اندرکاران
متوليان
نمونه
مثال
سه گوش - لچک
مثلث
لچکي
مثلثي
کارساز
مثمر ثمر
به کار آمد
مثمر ثمر واقع شد
رايگان
مجاني
ناچار
مجبور
همتافت
مجتمع
دوباره
مجدد
دوباره
مجددا
شيفته - شيدا
مجذوب
کارآزموده
مجرب
بزهکار
مجرم
زخمي
مجروح
تنديس
مجسمه
انجمن
مجلس
پرشکوه - پرنما
مجلل
گاهنامه
مجله
گردهمايي
مجمع
روي هم
مجموعا
گردآور
مجموعه
ديوانه - شيدا
مجنون
ناشناس
مجهول الهويه
پروانه
مجوز
استوار
محکم
نسنجيده
محاسبه نشده
نگهبان
محافظ
زندان
محبس
دوست داشتني
محبوب
زنداني
محبوس
ارجمند - گرامي
محترم
درونمايه
محتوا
درونمايه
محتويات
اندک
محدود
تنگنا
محذوريت
جنباننده
محرک
رازدار
محرم
بي بهره
محروم
چشمگير
محسوس
رستاخيز
محشر
دانش آموز
محصل
فرآورده
محصول
دفترخانه
محضر
پيشگاه
( نمونه : به جاي "من در محضر پادشاه شرفياب شدم" بگو "من در پيشگاه پادشاه باريافتم" )
محضر
دفترخانه
محضر اسناد رسمي
نگاهداشته
محفوظ
پژوهنده - پژوهشگر
محقق
پژوهشگرانه
محققانه
يافتگاه
محل اکتشاف
پيوندگاه
محل تلاقي
برزن
محله
پيرامون
محيط
رزم
مخاصمه
خبرنگار - خبررسان
مخبر
ناچيز
مختصر
درهم
مختلط
گوناگون
مختلف
ويرانگر
مخرب
انبار - انباشتگاه - اندوختگاه
مخزن
ويژه
مخصوص
پنهان - نهان
مخفي
نهانگاه
مخفيگاه
پنهاني
مخفيانه
درهم - آميخته
مخلوط
آميختن - درآميختن
مخلوط کردن
آفريده
مخلوق
هچل ( Hachal )
مخمصه
خيز آب ( به جاي "مد دريا" بگو "خيز آب دريا" )
مد دريا - مد
دلخواه
مد نظر
پادرمياني
مداخله
هميشگي
مداوم
ديرگاه
مدت مديد
چندي است
مدتي است
ياري
مدد
استاد - آموزگار
مدرس
آموزگاران
مدرسين
نوين - امروزين
مدرن
ميهمانان
مدعوين
به خاک سپرده شده
مدفون
به خاک سپردن
مدفون کردن
الگو
مدل
شهر
مدينه
آرمانشهر
مدينه فاضله
نر
مذکر
يادشده - نام برده
مذکور
گفتگو
مذاکره
نافرجام
مذبوحانه
نکوهيدن
مذمت کردن
کيش - آيين
مذهب
پژوهشگاه
مرکز تحقيقاتي
گرانيگاه
مرکز ثقل
چراگاه ها
مراتع
بازگشت
مراجعت
چهارگوش
مربع
پي در پي
مرتبا
پيوسته
مرتبط
واپسگرا
مرتجع
چراگاه
مرتع
لرزان
مرتعش
گام
مرحله
گام دوم
مرحله دوم
شادروان
مرحوم
شادروان
مرحومه
بسته پستي
مرسوله پستي
سپاس
مرسي
بيماري
مرض
نمناک - نمور - نمدار
مرطوب
بانوا
مرفه
بازبيني
مرور
بهرام
مريخ
پيرو
مريد
بيمار
مريض
بيمارستان
مريض خانه
بيماري
مريضي
شوخي
مزاح
دردسر ساز
مزاحم
دردسر دادن
مزاحم شدن
ليچار
مزخرف
کشتزار
مزرعه
برتري
مزيت
آراسته
مزين
آرامبخش ( دارو )
مسکن
سرپرست
مسئول
پيکار
مسابقه
رهنورد - رهسپار
مسافر
برابري
مساوات
برابر
مساوي
خودکامه
مستبد
خودکامگان
مستبدان
نهان
مستتر
آگاه
مستحضر
سزاوار
مستحق
دستشويي - آبخانه - دست به آب
مستراح
خاورشناس
مستشرق
بينوا
مستضعف
کارکرده
مستعمل
بهره مند
مستفيض
سر راست
مستقيم
آشکارا - يکراست
مستقيما
پيوسته
مستمر
شنوندگان
مستمعين
فرسوده
مستهلک
چيره
مستولي
خنده دار
مسخره
خنده دار است
مسخره است
زادگاه
مسقط الراس
کشتارگاه
مسلخ
چيره
مسلط
بي گمان
مسلما
کارگزاران
مسولان
راه - گذرگاه
مسير
خشکرود
مسيل
دشوار - سخت
مشکل
سخت است - دشوار است
مشکل است
دشواري ها - سختي ها
مشکلات
همانند
مشابه
همکاري
مشارکت
نامبرده
مشاراليه
نگريستن - تماشا
مشاهده
تماشا کردن - درنگريستن
مشاهده کردن
نام آواران
مشاهير
رايزن
مشاور
همسود
مشترک المنافع
دربردارنده
مشتمل بر
ويژگي - شناسه
مشخصه
خاور
مشرق
کار و بار
مشغله
رنج
مشقت
نامي - نامدار - سرشناس
مشهور
رايزني
مشورت
ساختمايه ها
مصالح ساختماني
آسيب ديده
مصدوم
نمازگاه
مصلي
خودداري - فروگزاري
مضايقه
خودداري نمي کنم - فروگزاري نمي کنم
مضايقه نمي کنم
پريشان
مضطرب
پريشانم
مضطرب هستم
تنگنا
مضيقه
خواسته ها
مطالبات
پژوهش ها
مطالعات
آشپزخانه
مطبخ
دلنشين - دلپذير
مطبوع
در ميان گذاشتن
مطرح کردن
رانده شده
مطرود
آگاه
مطلع
دلخواه
مطلوب
بي گمان
مطمئنا
فرمانبردار
مطيع
ستمديده
مظلوم
نماد
مظهر
با اينهمه
مع الوصف
با اينهمه
مع هذا
وارونه
معکوس
رستاخيز
معاد
برابر
معادل
روزي
معاش
رفت و آمد
معاشرت
امروزين - امروزي
معاصر
بخشودگي
معافيت
داد و ستدها
معاملات
داد و ستد
معامله
دشمني
معاندت
پيمان نامه
معاهده
دستيار
معاون
گذرگاه
معبر
باورها
معتقدات
شماري
معدودي
شناسايي
معرفي
سرشناس
معروف
نامي ترين
معروفترين
کاستي - دشواري
معضل
کاستي ها
معضلات
خوشبو
معطر
بخردانه
معقول
آموزگار
معلم
دانسته ها
معلومات
چيستان
معما
دستاربند
معمم
چم ( Cham ) - آرش ( Arash )
معني
سنجه
معيار
باختر
مغرب
خودخواه - خودپسند
مغرور
آمرزش
مغفرت
باز
مفتوح
دلگشا
مفرح
به جاي "مفصل" ( Mafsal ) بگو "بندگاه"
به جاي "مفصل" ( Mofasal ) بگو "پردامنه - گسترده"
مفصل
ناپديد - گم نشان
مفقود الاثر
گم شده - ناپديد شده
مفقود شده
بيچاره - درمانده - بدبخت
مفلوک
سودمند
مفيد
روبرو
مقابل
رويارويي
مقابله
همزمان - هم هنگام - همهنگام
مقارن
نوشتار
مقاله
پايداري
مقاومت
سنجش
مقايسه
مي سنجم
مقايسه مي کنم
آرامگاه
مقبره
جان باختگان - کشتگان
مقتولين
چند
مقدار
اندک - چندي
مقداري
ورجاوند ( Varjavand )
مقدس
پيشگفتار - سرآغاز
مقدمه
شدني
مقدور
ستاد
مقر
ستاد سپاه
مقر سپاه
آيين نامه
مقررات
گناهکار
مقصر
دوره اي
مقطعي
بي فرزند
مقطوع النسل
آيينگذار
مقننه
چاه کن
مقني
زمينه - گويه
مقوله
نيروبخش
مقوي
پيمانه
مقياس
شهبانو
ملکه
ملوان
ملاح
ديدار
ملاقت
ديدار کرد
ملاقت کرد
سرزنش - سرکوفت
ملامت
مردم
ملت
پاينده
ملتزم
پيوست
ملحق
پيوستن
ملحق شدن
شدني
ممکن
بازدارندگي - بازداري - جلوگيري
ممانعت
دنباله دار
ممتد
کشور
مملکت
بازداشته
ممنوع
سپاس
ممنون
سپاسگزارم
ممنونم
زين پس
من بعد - منبعد
رويهمرفته
من حيث المجموع
زيرش زد
منکر شد
پيام آور
منادي
گلدسته
مناره
درگيري - ستيز
منازعه
خانه ها
منازل
پسنديده
مناسب
فراخور
مناسبت
آزادگاه ها
مناطق آزاد
گفتمان
مناظره
برگزيده
منتخب
چشم براه
منتظر
خرده گيران
منتقدان
خرده گيران
منتقدين
انجاميدن
منجر شدن
انجاميدن
منجر شده
اخترشناس
منجم
يخبسته
منجمد
بي همتا
منحصر به فرد
برچيذن
منحل کردن
برچيده شد
منحل شد
خانه
منزل
پاک
منزه
گوشه نشين ساختن
منزوي ساختن
هماهنگ
منسجم
سرآغاز
منشا
سرآغاز
منشاء
دادگرانه
منصفانه
گماردن - گماشتن
منصوب کردن
خرد
منطق
آزادگاه
منطقه آزاد
آزادگاه کيش
منطقه آزاد کيش
آزادگاه بازرگاني
منطقه آزاد تجاري
بخردانه
منطقي
چشم انداز
منظره
کهکشان خورشيدي
منظومه شمسي
بازداري
منع
جدا
منفک
سود - هوده
منفعت
آتشدان
منقل
نابود
منهدم
وابسته به
منوط
کوچ
مهاجرت
چيرگي
مهارت
کشنده
مهلک
آماده
مهيا
روبرو
مواجه
بازخواست
مواخذه
برابري
موازنه
برابري نيروها
موازنه قدرت
همداستانم
موافقم
کارساز
موثر
مايه
موجب
مايه نگراني شد
موجب نگراني شد
زمينه ها
موجبات
پذيرفتني
موجه
گذشته نگار
مورخ
باره
مورد
دلخواه
مورد نظر
ديرينکده
موزه
بنيانگذار
موسس
بنياد - نهاد - سازمان
موسسه
جستار
موضوع
زمان - سررسيد
موعد
کامياب
موفق
پيروز باشيد
موفق باشيد
کاميابي
موفقيت
گذرا - زودگذر
موقت
هنگام
موقع
نويسنده
مولف
فرزند
مولود
باورمند
مومن
ماده
مونث
ميدان ها
ميادين
ميز آرايش
ميز توالت
شدني
ميسر
شدني است
ميسر است
زادروز
ميلاد
ريزنگاره
مينياتور
ريزنگارگي
مينياتوري
ريزنگارنده
مينياتوريست
کاو ( کاربرد در آینه ها )
مقعر
کوژ , گوژ ( کاربرد در آینه ها )
محدب
 
بندواژه - ل 
برابر پارسی آنها
واژه های بیگانه
بي بندوبار - بي سروپا
لاابالي
دست کم
لااقل
خواه ناخواه
لاجرم
نياز نيست
لازم نيست
بي پايان - بيکران
لايتناهي
شايسه
لايق
ناگشودني
لاينحل
جدانشدني
لاينفک
پيوسته - همواره
لاينقطع
پوشاک - جامه
لباس
جامه پوشيدن
لباس پوشيدن
يکدنده - ستيزه جو
لجباز
يکدندگي
لجبازي
روانداز
لحاف
دم
لحظه
دم به دم
لحظه به لحظه
خوشمزه
لذيذ
خواهشمندم - خواهشمند است
لطفا
نفرين
لعنت
نفريدن - نفرين کردن
لعنت کردن
واژه
لغت
واژه نامه
لغتنامه
واژه بازي
لفاظي
فرنام
لقب
گويش
لهجه
ابزارها
لوازم
نوشت افزار
لوازم التحرير
شايستگي
لياقت
بندواژه - گ 
برابر پارسی آنها
واژگان بیگانه
نگارخانه
گالري
دستور
گرامر
دستور زبان
گرامر زبان
چهره پردازي
گريم
چهره پرداز
گريمور
گزارش ها
گزارشات
باژگاه
گمرک
باجه
گيشه
 
بندواژه - ک 
برابر پارسی آنها
واژگان بیگانه
بختک
کابوس
گنجه
کابينت
کنشيار
کاتاليزور
دروغين
کاذب
کار دشواري است
کار مشکلي است
کارخانه ها
کارخانجات
سوداگر
کاسب
يابنده
کاشف
بس است
کافي است
رايانه
کامپيوتر
نامزد
کانديدا
جگر
کبد
بزرگ
کبير
فراواني
کثرت
پرشمارگان
کثير الانتشار
ناپاک
کثيف
دلگيري
کدورت
دروغگو
کذاب
دروغ
کذب
دانش اندوزي
کسب علم
سوداگري
کسب و کار
کاستن
کسر کردن
خورشيد گرفتگي
کسوف
کفشگر
کفاش
کفشگري
کفاشي
بسنده - بسندگي
کفايت
بسنده مي کند
کفايت مي کند
خاکسپاري
کفن و دفن
همه
کل
رويهمرفته
کلا
سخن
کلام
سخن خدا
کلام خدا
کلاه از من است
کلاه مال من است
واژه ها
کلمات
واژه
کلمه
گذرواژه
کلمه عبور
نماهنگ
کليپ
همگي
کليت
کم مانند - بي مانند
کم نظير
چند و چون
کم و کيف
همچنان
کماکان
شايستگي - شايستگي ها
کمالات
زير و رو - زير و زبر
کن فيکون
همايش
کنگره
مهار
کنترل
شمارنده
کنتور
پيري
کهولت
کالابرگ
کوپن
زيرکي - هوشياري
کياست
نسک
کتاب
نسکخانه
کتابخانه
 
بندواژه - ق 
برابر پارسی آنها
واژگان بیگانه
پيش بيني کردني
قابل پيش بيني
مهار شدني
قابل کنترل
شدني
قابل انجام
درنگ کردني
قابل تامل
چشمگير
قابل توجه
دست يافتني
قابل دسترس
گفتني است
قابل ذکر است
سزاوارتان نيست
قابل شما را ندارد
پذيرفتني
قابل قبول
بخش پذير
قابل قسمت
خواندني
قابل مطالعه
مهار شدني
قابل مهار
ماما
قابله
بخش پذيري
قابليت قسمت
آدمکش
قاتل
قاجاريان - قاجار
قاجريه
توانا
قادر
دادرس - داور
قاضي
استر
قاطر
کاروان
قافله
تيره ها
قبايل
گور
قبر
گورستان
قبرستان
رسيد
قبض
رسيد ابار
قبض انبار
پيش
قبل
پيشتر
قبلا
پيشين
قبلي
مي پذيرم
قبول مي کنم
زشت
قبيح
کشتار
قتل عام
سربر افراشتن
قد علم کردن
سبو
قدح
نيرو - توان
قدرت
توان نهفته
قدرت بالقوه
جاه پرست - فزون خواه
قدرت طلب
نيرومند
قدرتمند
سپاسداري
قدرداني
گام
قدم
گام دوم
قدم دوم
پيشينيان
قدما
ديرينگي
قدمت
کهن - باستان - پير
قديم
پيشترها
قديم الايام
کهن - باستاني - کهنه
قديمي
پيمان
قرار
نهادن - گذاشتن
قرار دادن
مي نهاد
قرار مي داد
پيمان نامه
قرارداد
وام بي بهره
قرض الحسنه
سده
قرن
ترف ( tarf )
قره قروت
سده ها
قرون
ميانسده اي
قرون وسطايي
سده هاي مياني
قرون وسطي
نزديک
قريب
زود هنگام
قريب الوقوع
سوگند
قسم
سرنوشت
قسمت
بخش دوم
قسمت دوم
سنگدل
قسي القلب
برآنند
قصد دارند
کاخ
قصر
داستان
قصه
کوتاهي
قصور
چکامه
قصيده
سرنوشت
قضا و قدر
دادگستري
قضائيه
داوران
قضاوت
بريدن
قطع کردن
بريدن درختان
قطع درختان
بي گمان
قطعا
تکه
قطعه
گنجه
قفسه
دژها
قلاع
گستره
قلمرو
چکاد ( Chekad )
قله
ماهواره
قمر مصنوعي
کاريز
قنات
بسنده
قناعت
بسنده کردن
قناعت کردن
کاريز ها
قنوات
خشونت آميز
قهر آميز
نيروهاي
قواي
گوژ
قوز
کمان
قوس
تيره
قوم
نيرو - توان
قوه
نيرومند
قوي
چهره
قيافه
شورش - خيزش
قيام
رستاخيز
قيامت
سرپرست
قيم
بها
قيمت
سرپرستي
قيوميت
 
بندواژه - ف 
برابر پارسی آنها
واژه های بیگانه
خانواده
فک و فاميل
انديشه
فکر
دورنگار
فکس
برگ خريد
فاکتور خريد
دورنگار
فاکس
پيروز شدن
فائق آمدن
پيروزمند
فاتح
روسپي
فاحشه
پارسي
فارسي
آسوده دل
فارغ البال
دانش آموخته
فارغ التحصيل
تباه
فاسد
دور شدن
فاصله گرفتن
خانواده
فاميل
نام خانوادگي - خانوادگي
فاميلي
زودگذر
فاني
سود - هوده
فايده
پيروزي
فتح
آشوب
فتنه
ناسزاگويي
فحاشي
ناسزا - دشنام
فحش
بسامد
فرکانس
گريز
فرار
گريز از
فرار از
فرمان ها
فرامين
خودپرداخت
فرانشيز
پندار
فرض
پنداشت
فرض کرد
ساختاره
فرمول
تباهي
فساد
پرکار - پويا
فعال
تکاپو - کار و جنبش
فعاليت
کارواژه
فعل
هم اينک
فعلا
کنوني
فعلي
نبود
فقدان
تهيدستي - نداري
فقر
تنها
فقط
دين شناسي
فقه
تهيدست - ندار - درويش
فقير
دين شناس
فقيه
دمابان
فلاسک
بنابر اين - پس
فلذا
پيکان
فلش
درگذشت - مرد ( mord )
فوت شد
بي درنگ
فورا
بي اندازه
فوق العاده
فرابرنامه
فوق برنامه
بالايي
فوقاني
در دم
في الفور
براي نمونه
في المثل
به راستي
في الواقع
به خودي خود
في نفسه
برگه
فيش
پالايه
فيلتر
 
بندواژه - غ 
برابر پارسی آنها
واژه های بیگانه
تاراج
غارت
ناآگاه
غافل
ناآگاه از آنکه
غافل از آنکه
بيشتر
غالب
بيشتر مردم
غالب مردم
بيشتر
غالبا
خوراک
غذا
ناآشنا
غريب
ناآشنايي
غريبي
شست و شو
غسل
غم - اندوه
غصه
جو و گندم
غلات
برده
غلام
چيره شدن
غلبه کردن
نادرست
غلط
غلتيدن
غلطيدن
چگال
غليظ
مهار گسيخته
غير قابل کنترل
انجام ناپذير
غير قابل اجرا
برگشت ناپذير
غير قابل ارجاع
نرمش ناپذير
غير قابل انعطاف
باور نکردني
غير قابل باور
نابخشودني
غير قابل بخشش
ناگفتني
غير قابل بيان
برنتافتني
غير قابل تحمل
درنيافتني
غير قابل درک
دست نيافتني
غير قابل دسترس
نابخشودني
غير قابل عفو
درنيافتني
غير قابل فهم
بخش ناپذير
غير قابل قسمت
سنجش ناپذير
غير قابل مقايسه
بينوا
غير مرفه
نشدني - ناشدني
غير ممکن
 
بندواژه - ع 
برابر پارسی آنها
واژگان بیگانه
واکنش
عکس العمل
رهگذر
عابر
خودپرداز
عابر بانک
درمانده
عاجز
خو
عادت
خو گرفتم
عادت کردم
خو گرفتن
عادت کردن
دادگستر - دادگر
عادل
دادگرانه
عادلانه
ننگ داشتن
عار داشتن
رهسپار - راهي
عازم
روانه شدن - رهسپار شدن
عازم شدن
سرانجام
عاقبت
نيک فرجام
عاقبت به خير
خردمند
عاقل
جهان يا دانشمند ( alem )
عالم
جهانگير
عالمگير
والا جايگاه
عالي رتبه
بزرگوار - والاگهر
عاليجناب
تودگانه
عاميانه
بالاپوش
عبا
پرستش
عبادت
بر اين پايه اند
عبارتند از
پند
عبرت
گذشتن
عبور کردن
آمد و شد
عبور و مرور
ترشرو
عبوس
شگفت
عجب
درماندگي
عجز
شتاب
عجله
شتاب کن
عجله کن
شتابزده
عجولانه
شگفت
عجيب
شمار
عدد
داد
عدل
ناکامي
عدم موفقيت
شماري
عده اي
پرشمار
عديده
پوزش
عذر - عذر خواهي
پوزش مي خواهم - ببخشيد
عذر مي خواهم
پهنه
عرصه
پهنا
عرض
جلوه نمايي
عرض اندام
دادخواست
عرض حال
داد و خواست
عرضه و تقاضا
پهن
عريض
سوگ
عزا
سوگواري
عزاداري
برکناري
عزل
افشره ( afshore )
عصاره
خشمگين
عصباني
بر آشفتن
عصباني شدن
خشم
عصبانيت
ايوار - پسين
(امروزه ساکنان استان کرمان, فارس و يزد اينگونه مي گويند)
عصر
دوره باستان
عصر باستان
زمانه فن آوري
عصر فن آوري
سرکشي
عصيان
بازگشت
عطف
سترگ
عظيم
کلان پيکر
عظيم الجثه
بخشش
عفو
شهباز
عقاب
باورها
عقايد
واپس
عقب
واپس ماندگي
عقب ماندگي
واپس نشيني
عقب نشيني
شاهنگ
عقربه
خرد
عقل
خردمندي
عقلانيت
باور
عقيده
نشانه ها
علائم
نشانه هاي راهنمايي و رانندگي
علائم راهنمايي و رانندگي
درمان - چاره
علاج
دلبستگي
علاقه
دلبستگي دارم
علاقه دارم
دوستدار
علاقه مند
نشانه
علامت
افزون بر اين
علاوه بر اين
دانش
علم
دانش نوآوري
علم بديع
آشکار شد
علني شد
به ويژه
علي الخصوص
به هر روي
علي اي حال
با اينکه
عليرغم
بر او شوريد
عليه او شوريد
دستار
عمامه
دانسته
عمدا
بزرگ
عمده
زندگي
عمر
آباداني
عمران
گودي - ژرفا
عمق
کنش
عمل
کارگر
عمله
ستوني
عمودي
همگاني
عمومي
گود
عميق
سرنويس
عنوان
پيمان
عهد
پيمان نامه
عهدنامه
پيامد ها
عواقب
مردم فريب
عوام فريب
مردم فريبانه
عوام فريبانه
مردم فريبانه
عوامفريبانه
پس دادن - پس فرستادن
عودت دادن
جابجاکردن
عوض کردن
همسر
عيال
آشکار - هويدا
عيان
بدي
عيب
جشن
عيد
جشن نوروز
عيد نوروز
خوشگذراني
عيش و نوش
 
بندواژه - ظ 
برابر پارسی آنها
واژگان بیگانه
ستمگر - بيدادگر
ظالم
ستمگرانه
ظالمانه
نما
ظاهر
پديدار شدن
ظاهر شدن
آنسان که پيداست
ظاهرا
گنجايش
ظرفيت
ستم - بيداد
ظلم
تاريکي
ظلمات
گمان
ظن
نيمروز
ظهر
پيدايش
ظهور
پيروزي
ظفر
 
بندواژه - ط 
برابر پارسی آنها
واژگان بیگانه
توان - تاب - نا
طاقت
بخت
طالع
ويس - تيره
طايفه
آشپزخانه
طباخ خانه
آشپزي - کله پزي
طباخي
پختن
طبخ
بر پايه
طبق
دسته بندي
طبقه بندي
پزشک
طبيب
سرشت انسان
طبيعت انسان
تراز
طراز
رانده شده
طرد شده
شيوه
طرز
بينش
طرز تفکر
پيرو
طرفدار
پيروان
طرفداران
هر دو سو
طرفين
شيوه
طريقه
مزه
طعم
کودک
طفل
زر
طلا
زرگر
طلافروش
زرين
طلايي
بر آمدن آفتاب
طلوع آفتاب
آرامش
طمائينه
ريسمان
طناب
تهران
طهران
توس
طوس
درازا
طول
درازاي تاريخ
طول تاريخ
دراز
طويل
پيمودن
طي کردن
پرندگان
طيور
 
بندواژه - ض 
برابر پارسی آنها
واژگان بیگانه
از ميان رفته
ضايع شده
پسمان ها
ضايعات
کلفت - ستبر
ضخيم
ناسازگار
ضد و نقيض
گندزدايي
ضدعفوني کردن - ضدعفوني
زبانزد
ضرب المثل
تپش
ضربان
زيان
ضرر
بايستگي
ضرورت
بايسته
ضروري
لت و کوب
ضزب و شتم
سستي - ناتواني
ضعف
ناتوان - لاغر
ضعيف
افزون بر آنکه
ضمن آنکه
افزون بر درست شمردن
ضمن تاييد
پيوست
ضميمه
بزم
ضيافت
 
بندواژه - ص 
برابر پارسی آنها
واژگان بیگانه
کاردان - کارشناس
صاحب نظر
راستگو
صادق
آذرخش
صاعقه
هموار
صاف
هموار
صاف و هموار
درستکار
صالح
بامداد
صبح
ناشتايي
صبحانه
بردبار - شکيبا
صبور
گفتگو
صحبت
بيابان - دشت و دمن
صحرا
درست
صحيح
راستي - راستگويي
صداقت
گوشماهي
صدف
آسيب
صدمه
آسيب ديده
صدمه ديده
روشني
صراحت
چشم پوشي
صرفنظر کردن
روشن
صريح
بي درمان - سخت درمان
صعب العلاج
افزاينده
صعودي
رسته
صف
صفويان
صفويه
رواديد
صلاحديد
شايستگي
صلاحيت
سازش - آشتي
صلح
درود فرستادن
صلوات
نماز
صلوه
خودماني
صميمي
چهره
صورت
شکارچي - ماهيگير
صياد
 
بندواژه - ش 
برابر پارسی آنها
واژگان بیگانه
گلايه
شکايت
سپاسگذاري
شکرگذاري
سراينده - چامه سرا
شاعر
دربرگيرنده
شامل
بخت
شانس
گواه
شاهد
گفتني است
شايان ذکر است
شب خوش
شب بخير
همانندي - هماهنگي
شباهت
مانند - همانند
شبيه
دلير - شيردل
شجاع
دليري
شجاعت
تبارنامه
شجره نامه
منش
شخصيت
به سختي - سخت
شديدا
پليدکاري - پليدي
شرارت
دوشاب
شربت
رويدادنامه - رويدادنگاري
شرح وقايع
باريافتن
شرفياب شدن
آغاز
شروع
آغاز کردن
شروع کردن
سرخرگ
شريان
اروندرود
شط العرب
چترنگ
شطرنج
آيين هاي ديني
شعائر مذهبي
چشم بندي
شعبده بازي
سوده - چامه
شعر
اخگر
شعله
خرد
شعور
کار - پيشه
شغل
درمان - بهبود
شفا
ماه شکافي
شق القمر
خورشيدي
شمسي
گواهي
شهادت
گواهي داد که
شهادت داد که
جانبازانه - جانسپارانه
شهادن طلبانه
شکوه
شوکت
شور
شوق
اهريمن
شيطان
کيميا
شيمي
کيميايي
شيميايي
گسترش
شيوع
 
بندواژه - س 
برابر پارسی آنها
واژگان بیگانه
پرسش
سئوال
پرسيدن
سئوال کردن
پيشين
سابق
پيشترها
سابقا
پيشينه
سابقه
پيشگاه
ساحت
کناره - کنار
ساحل
ساده نگر - ساده انديش
ساده لوح
دزد
سارق
سرنگون
ساقط
امسال
سال جاري
سبزيانه
سالاد
تندرست
سالم
تارنما
سايت اينترنتي
ديگر
ساير
ديگران
سايرين
سبزي ها
سبزيجات
پيشي
سبقت
ددمنشانه
سبوعانه
جانماز
سجاده
سبک
سخيف
بند
سد
بند امير کبير
سد امير کبير
راز
سر
مرزها
سرحدات
دزدي
سرقت
تند
سريع
تندرو - تيزرو
سريع السير
تندتر
سريعتر
بهروزي - خوشبختي
سعادت
کوشش
سعي
خونريز
سفاک
سرنگوني
سقوط
جنگ افزار
سلاح
پادشاهان
سلاطين
درود - نيک روز
سلام
پاينده - زنده
سلامت
پاينده باشيد - زنده باشيد
سلامت باشيد
دودمان - زنجيره - رشته
سلسله
دودمان اشکاني
سلسله اشکاني
رشته کوه ها
سلسله جبال
پادشاه
سلطان
چيرگي
سلطه
زهر
سم
نماد
سمبل
نمادين
سمبليک
ديداري شنيداري
سمعي بصري
زهري - زهرآگين
سمي
هم انديشي
سمينار
دستک
سند
سال
سنه
سه در چهار
سه ضربدر چهار
آسان
سهل
آسان ياب
سهل الوصول
بهره
سهم
ندانسته
سهوا
آساني
سهولت
بدرفتاري
سوء رفتار
بدنامي
سوء شهرت
بدگماني
سوء ظن
سراچه
سوئيت
پيشينه
سوابق
کناره هاي درياي مازندران
سواحل درياي خزر
يارانه
سوبسيد
راهبردي
سوق الجيشي
گردشگري
سياح
سياستمداران
سياسيون
سيرگان
سيرجان
آبشويه
سيفون
 
بندواژه - ز 
برابر پارسی آنها
واژگان بیگانه
هشت يک
زکات
سرماخوردگي
زکام
کشاورز
زارع
پارسا
زاهد
گوشا
زاويه
چشمگير
زايد الوصف
آشغال
زباله
زبان بيگانه
زبان خارجي
زبان گفتاري
زبان محاوره ايي
دردسر
زحمت
کشاورزي
زراعت
زمين لرزه
زلزله
زنگان
زنجان
فروپاشي
زوال
جفت
زوج
بسيار
زياد
 
بندواژه - ذ 
برابر پارسی آنها
واژه های بیگانه
ياد کردن
ذکر کردن
مردها
ذکور
خدادادي
ذاتي
اندوخته
ذخيره
خرده
ذره
خواري
ذلت
زير - پايين
ذيل
 
بندواژه - ر 
برابر پارسی آنها
واژگان بیگانه
سرنوشتارها
رئوس مطالب
سرپرست
رئيس
سرپرست خانواده
رئيس خانواده
درباره
راجع به
آسان
راحت
پرتودرماني
راديوتراپي
سر ساعت
راس ساعت
استوار
راسخ
خوشنود
راضي
بهره وري
راندمان
راهکار
راه حل
گوينده
راوي
رده
رديف
روزي
رزق
دبيره
رسم الخط - font
ته نشست - ته نشين - لاي
رسوب
رخنه کردن
رسوخ کردن
فرستاده
رسول
باليدن
رشد کردن
خوشنودي
رضايت
نم
رطوبت
نم دارد
رطوبت دارد
ترس
رعب
ترس و هراس
رعب و وحشت
آذرخش
رعد
آذرخش
رعد و برق
لرزه
رعشه
دهوند
رعيت
دوستي
رفاقت
همه پرسي
رفراندم
دوستان
رفقا
دوست
رفيق
دوستان
رفيقان
چشم و همچشمي
رقابت
پايکوبي
رقص
داستان - گفتار
روايت
روز خوش
روز بخير
زادروز
روز تولد
ديدن - ديد
رويت
بازپرداخت
رانت
مفت خواری - سود ورزی انگل وار - اقتثصاد انگلی
رانت خواری
 
بندواژه - د 
برابر پارسی آنها
واژگان بیگانه
خانه آرايي
دکوراسيون منزل
دانشنامه
دائره المعارف
هميشه - همش
دائم
ميخواره
دائم الخمر
هميشگي
دائمي
تو - درون
داخل
درون کشور
داخل کشور
دروني
داخلي
خرس بزرگ
دب اکبر
خرس کوچک
دب اصغر
رويهمرفته
در کل
در پايان
در آخر
درباره
در ارتباط
هر چه زودتر
در اسرع وقت
پيش ديد همگان
در انظار عمومي
در اين باره
در اين ارتباط
در اين باره
در اين خصوص
در اين راستا - در اين باره
در اين مورد
درباره
در باب
رو به پيشرفت
در حال توسعه
هم اکنون
در حال حاضر
رو به پيشرفت
در حال رشد
به راستي
در حقيقت
درباره
در خصوص
درباره
در رابطه
در بالاي
در راس
چنانچه
در صورتي که
همچنين - وانگهي
در ضمن
در برابر
در عوض
در همان سان
در عين حال
وگرنه
در غير اين صورت
پيشتر ها
در قديم
رويهمرفته
در مجموع
در تنگنا
در محذور
در برابر
در مقابل
برآيند اينکه
در نتيجه
به ديده داشتن
در نظر گرفتن
در پايان
در نهايت
به هر روي
در هر حال
به راستي
در واقع
پي بردن
درک کردن
آموزه
درس
آموزه نخست
درس اول
درباره
درمورد
در پايان
دست آخر
دستگرد
دستجرد
گروهي
دسته جمعي
دستور نشست
دستور جلسه
دستور کشتن
دستور قتل
دستور کار
دستورالعمل
نيايش
دعا
نيايش مي کنم
دعا مي کنم
فراخواندن
دعوت کردن
فراخوانه
دعوتنامه
کتک کاري کرد
دعوي کرد
پدافند
دغاع
دفتر يادبود
دفتر خاطرات
خاکسپاري
دفن کردن
ريزبين
دقيق
انگيزه ها
دلايل
انگيزه
دليل
مردمسالار
دموکرات
مردم سالارانه
دموکراتيک
مردمسالاري
دموکراسي
گيتي - جهان
دنيا
دور تباه
دور باطل
خودکامه
ديکتاتور
نمودار
دياگرام
کيش - آيين
دين
خونبها
ديه
پایین گذاری
دانلود
 
بندواژه - خ 
برابر پارسی آنها
واژگان بیگانه
پايان - ته
خاتمه
پيشکار
خادم
بيرون
خارج
بيرون از کشور
خارج از کشور
بيگانه
خارجي
شگفت انگيز
خارق العاده
انباره
خازن
ويژه
خاص
ويژگي
خاصيت
دلباخته
خاطر خواه
يادآوري
خاطر نشان
يادبود
خاطره
ناب - سره (Sare)
خالص
بي آلايش
خالصانه
آفريننده
خالق
بانو
خانم
پليدي - ناپاکي
خباثت
تازه
خبر
گزارشگر
خبرنگار
کارشناس
خبره
پليد - ناپاک
خبيث
شرمساري
خجالت
شرم آور
خجالت آور
شرم دارم
خجالت مي کشم
شرمسار
خجول
خدا بيامرزدش
خدا رحمتش کند
خدانگهدار - بدرود
خداحافظ
خداي يکتا
خداي واحد
خراش
خدشه
ويران
خراب
ويرانه
خرابه
ويراني
خرابي
باژ ( همان باج است )
خراج
هزينه
خرج
برونرفت
خروج
گنجينه
خزانه
زيان
خسارت
ماه گرفتگي
خسوف
کنس (Kenes)
خسيس
به ويژه
خصوصا
ويژگي
خصوصيت
دشمني
خصومت
فروتني - افتادگي
خضوع
راه آهن
خط آهن
راه و روش
خط مش
خوشنويس
خطاط
خوشنويسي
خطاطي
دست نويس
خطي
سخنران
خطيب
رها
خلاص
چکيده
خلاصه
رهايي
خلاصي
تبهکار
خلافکار
پيمان شکني
خلف وعده
آفرينش
خلقت
نابي - سرگي
خلوص
کنداب (Kand AB)
خليج
کنداب پارس
خليج فارس
جانشين
خليفه
پنج يک
خمس
دشنه
خنجر
ويژگان
خواص
خودرو روباز
خودرو کروکي
خودگردان
خودمختار
دلشاد
خوشحال
ترس
خوف
ترسيدن
خوف برداشتن
ترسناک
خوفناک
جامه دوز
خياط
گمان
خيال
گمان کردم - پنداشتم
خيال کردم
خوش آمد
خير مقدم
 
بندواژه - ح 
برابر پارسی آنها
واژگان بیگانه
سرگذشت - داستان
حکايت
دستور
حکم
داوري
حکميت
داراي
حائز
پيشامد
حادثه
زبردست
حاذق
بر آمده از
حاصل از
آماده
حاضر
اکنون که
حال که
اکنون
حالا
آبستن - باردار
حامله
پشتيبان
حامي
پيروان
حاميان
در بر گيرنده
حاوي
زندان
حبس
بي گمان
حتما
مرز - گران
حد
بيشينه
حداکثر
کمينه - دست کم
حداقل
گمان
حدس
گمان مي کنم
حدس مي زنم
نزديک
حدود
مرزي
حدي
جنبش
حرکت
بجنب
حرکت کن
گرما
حرارت
گرمايشي
حرارتي
نگهباني
حراست
ناروا
حرام
بندواژه
حرف
سخن نادرست
حرف بي ربط
سخن گفتن
حرف زدن
پيشه
حرفه
چيره دست
حرفه اي
پرده سرا
حرم سرا
بندواژه هاي پارسي
حروف الفبا
هم آورد
حريف
اندوه
حزن
اندوهبار
حزن انگيز
سنجيده
حساب شده
دورانديش
حسابگر
دلنازک
حساس
به دستور
حسب الامر
نيک - نيکو
حسنه
چشم تنگ
حسود
ديوار - بارو
حصار
نگهداري
حفاظت
سوراخ
حفره
بر کردن
حفظ کردن
پژوهانه
حق التحقيق
آموزانه
حق التدريس
دستمزد
حق الزحمه
خموشانه
حق السکوت
خواري
حقارت
دستمزد - کارانه
حقوق
مزدبگير
حقوق بگير
کوچک
حقير
کوچک شد
حقير شد
راستي - درستي
حقيقت
گلو
حلق
خرخره - خشک ناي
حلقوم
گرد
حلقوي
پهلواني
حماسي
سبک مغزي
حماقت
باربر - بارکش
حمال
گرمابه
حمام
پشتيباني
حمايت
ترابري
حمل و نقل
تاختن - تازش
حمله
خشکناي
حنجره
گرداگرد - نزديکيها
حوالي
دامنه - پهنه - گسترده
حوزه
گردادگرد کنداب پارس
حوزه خليج فارس
دور و بر
حول و حوش
زندگي
حيات
آبرو
حيثيت
شگفت انگيز
حيرت آور
شگفت انگيز
حيرت انگيز
شگفت زده
حيرت زده
گسترده
حيطه
افسوس که
حيف که
نيرنگ - شيله - شيله پيله
حيله
فريبکار
حيله گر
جانوار - جاندار
حيوان
 
بندواژه - چ 
برابر پارسی آنها
واژگان بیگانه
نمودار
چارت
چرا رنجه فرمودید ؟
چرا زحمت کشیدید ؟
چراغ دستي
چراغ قوه
چگونه
چطور
چگونه ؟
چه طوری ؟
 
بندواژه - ج 
برابر پارسی آنها
واژگان بیگانه
خرک
جک خودرو
راه دسترسي
جاده مواصلاتي
کشش
جاذبه
برساز
جاعل
برسازها
جاعلين
نغز - دلنشين - دلچسب
جالب
نگريستني
جالب توجه
فراگير
جامع
پهلويي
جانبي
نادان
جاهل
پاداش
جايزه
ستمکار - ستمگر
جبار
شکوه
جبروت
تنه
جثه
پوسته
جدار
کشمکش
جدال
تازگي
جديدا
نوساز - تازه ساز
جديدالاتاسيس
تازه چاپ
جديدالانتشار
تازه ترين
جديدترين
گيرا
جذاب
گيرايي - گيرايش
جذابيت
پذيرش دانشجو
جذب دانشجو
يارا
جرات
روزنامه ها
جرايد
گرانکش
جرثقيل
زخم
جرح
بزه
جرم
تاوان
جريمه
مو به مو
جزء به جزء
کيفري
جزايي
پاره ار آن
جزي از آن
آبخوست ( abxast )
جزيره
پيکر
جسد
بي باک - دلير
جسور
برساخت
جعل
برساخته - ساختگي
جعلي
گيتاشناسي
جغرافيا
دژخيم
جلاد
فر
جلال
فر و شکوه
جلال و جبروت
نشست ها
جلسات
نشست
جلسه
نشست کارمندان
جلسه کارمندان
نشستن
جلوس کردن
گردآوري
جمع آوري
رويهمرفته
جمعا
آدينه
جمعه
گروهي
جمعي
کالا
جنس
نيمروز
جنوب
ناداني
جهل
دوزخ
جهنم
پاسخ
جواب
پاسخگو
جوابگو
همسايگي
جوار
پروانه
جواز
 
بندواژه - ث 
برابر پارسی آنها
واژگان بیگانه
سوم
ثالثا
دوم
ثانيا
نام نويسي
ثبت نام
نام نويسي کردم
ثبت نام کردم
دارايي
ثروت
سنگين
ثقيل
سه گانه
ثلاثه
 
بندواژه - ت 
برابر پارسی آنها
واژگان بیگانه
دروغ شمردن
تکذيب کردن
بزرگداشت
تکريم
شگرد
تکنيک
تا کنون
تا به حال
تا اندازه اي
تا حدي
پافشاري
تاکيد
پافشاري کرد
تاکيد کرد
شهروندي
تابعيت
دلخراش
تاثر آور
کارايي
تاثير
کارساز
تاثير گذار
بازرگان
تاجر
تا اندازه اي
تاحدودي
ديرکرد
تاخير
جهانرها
تارک دنيا
افسوس
تاسف
اندوه بار
تاسف بار
راه اندازي
تاسيس
پايه گزاري کردن
تاسيس کردن
اندوه
تالم
نوشته شده
تاليف شده
درنگ
تامل
گفتگو - گفتمان
تبادل نظر
چيرگي
تبحر
شادباش - شاباش
تبريک
تبريزي تبار
تبريزي الاصل
لبخند
تبسم
پيامدها
تبعات
شهروند ايران
تبعه ايران
پيروي
تبعيت
پيروي کردن
تبعيت کردن
بازرگانان
تجار
بازرگاني
تجارت
بازرگاني
تجاري
همگني
تجانس
دست درازي
تجاوز
بازنگري
تجديد نظر
آزمودن
تجربه کردن
جدايي خواه
تجزيه طلب
موشکافي
تجزيه و تحليل
گردهمايي
تجمع
گردآمدگان
تجمع کنندگان
ساز و برگ
تجهيزات
واژه به واژه
تحت اللفظي
زير فشار
تحت فشار
زير درفش
تحت لواي
زيرين
تحتاني
جنبش
تحرک
برانگيزاننده
تحريک کننده
آفرين انگيز
تحسين برانگيز
بست
تحصن
بست نشستند
تحصن کردند
بستگاه
تحصنگاه
خوارداشت
تحقير
پژوهش
تحقيق
پژوهشي
تحقيقاتي
بردباري
تحمل
تاب آورد
تحمل کرد
برنمي تابد
تحمل نمي کند
دگرگوني
تحول
دگرگوني ها
تحولات
ويراني
تخريب
سر رشته داشتن - کاردان بودن
تخصص داشتن
لغزش
تخطي
تهي سازي
تخليه
برآورد
تخمين
پنداشت - پندار
تخيل
ادامه
تداوم
راهکار
تدبير
کم کم
تدريجا
گردآوري
تدوين
يادآوري - گوشزد
تذکر
ايوان
تراس
شدآمد
ترافيک
پرورش
تربيت
پرورش دادن
تربيت کردن
برگردان
ترجمه
آمدوشد
تردد
دودلي - گمان
ترديد
تراوش
ترشح
وا دارد
ترغيب کند
پيشرفت
ترقي
پايانه
ترمينال
گسترش
ترويج
آرامش
تسکين
رواداري
تسامح
برابري
تساوي
دستگرد
تسبيح
آزمايش
تست
هموارسازي
تسطيح
زنجيرواري
تسلسل
چيرگي
تسلط
جنگ افزار
تسليحات
سپاسگزاري
تشکر
کالبدشناسي
تشريح
آيين ها
تشريفات
دلگرمي
تشويق
برخورد
تصادف
برخورد
تصادم
درست کردن
تصحيح کردن
گواهينامه رانندگي
تصديق - تصديق رانندگي
پالايش
تصفيه
انگاشت - انگار
تصور
گمان زدن - پنداشتن
تصور کردن
راهپيمايي
تضاهرات
خودنمايي
تظاهر
ترازمندي
تعادل
شگفتي
تعجب
شگفتي آور
تعجب آور
شتاب کردن
تعجيل
شمار
تعداد
شمار اندکي
تعداد محدودي
شماري - چندي
تعدادي
درازدستي
تعرض
پيگيري - دنبال
تعقيب
وابستگي
تعلق خاطر
آموزش
تعليم
پيمان نامه
تعهدنامه
جايگزيني - جا به جايي
تعويض
دگرگون شد
تغيير کرد
دگرگوني ها
تغييرات
جداسازي
تفکيک
بازجويي
تفتيش
پيکاوي
تفحص
گردشگاه
تفرجگاه
کاهش
تفريق
تفنگدار
تفنگچي
سپردن
تفويض
درخواست
تقاضا
برشگاه
تقاطع
پذيرا شدن
تقبل کردن
پيشينگي
تقدم
سرنوشت
تقدير
پيش کش کردن
تقديم کردن
نزديکي
تقرب
کم و بيش - نزديک به
تقريبا
نزديک 50 تا - کم و بيش 50 تا
تقريبا 50 عدد
بخش
تقسيم
دغلي
تقلب
دنباله روي
تقليد
کاهش
تقليل
کاستن
تقليل دادن
پرهيزگاري - پرهيز
تقوي
سالنامه
تقويم
هدر دادن
تلف کردن
آميزه اي
تلفيقي
سربسته
تلويحا
همه کارها
تمام امور
پايان يافته
تمام شده
همگي
تمامي
يکپارچگي کشوري
تماميت ارضي
گرايش
تمايل
گرايش ها
تمايلات
پيکر - تنديس
تمثال
شهريگري
تمدن
سرکشي
تمرد
سوسمار
تمساح
چاپلوسي
تملق
خواهش
تمنا
خواهش مي کنم
تمنا مي کنم
توانگري
تمول
کينه
تنفر
ترسانيدن
تهديد
انگ
تهمت
به اميد خدا
توکل به خدا
بسامد
تواتر
فروتني
تواضع
دستشويي - آبخانه - دست به آب
در زبان فرانسه = آرايش
توالت
همراه
توام
نکوهش
توبيخ
پروا
توجه
يکتاپرستي
توحيد
گردشگر
توريست
گردشگري
توريسم
پخش
توزيع
بدست
توسط
گسترش
توسعه
پيشنهاد - رهنمود
توصيه
روشنگري
توضيح
روشنگرنامه
توضيح المسائل
نيرنگ
توطئه
چشمداشت
توقع
بازداشت
توقيف
زايش
تولد
فرآوري
توليد
دالان - دالانه
تونل
 
بندواژه - پ 
برابر پارسی آنها
واژگان بیگانه
خودروگاه
پارکينگ
بند
پاراگراف
ديوارک
پارتيشن
گذرنامه
پاسپورت
تيمچه
پاساژ
زخمبندي
پانسمان
زيرنويس
پاورقي
پر تاب
پر تحمل
پرشمار
پر تعداد
پر بار
پر ثمر
شاهزاده
پرنس
شاهدخت
پرنسس
نورافکن
پروژکتور
فرايند
پروسه
نامه رسان
پستچي
شهرباني
پليس
مکنده
پمپ
پيش نياز
پيش شرط
 
بندواژه - ب 
برابر پارسی آنها
واژگان بیگانه
دست نخورده
بکر
با ريشه
با اصل و نسب
با سپاس
با تشکر
پرهيزگار
با تقوي
با همه
با تمام
با باورهاي گوناگون
با عقايد مختلف
با توانايي
با قابليت
شايسنگي
با لياقتي
دوشيزه
باکره
همريش
باجناق
آشکار - پديدار
بارز
آفرين
باريکلا
نادرست - تباه
باطل
دروني
باطني
مايه
باعث
مايه پند ديگران
باعث عبرت ديگران
مانده
باقيمانده
ايوان
بالکن
ناچار
بالاجبار
سرانجام
بالاخره
به ويژه
بالاخص
وارون
بالعکس
نهفته - خفته
بالقوه
هنگامه
بحبحه
گفتمان
بحث و تبادل نظر
درياي مازندران
بحر خزر
چالش
بحران
چشم تنگ
بخيل
بد نهاد
بد جنس
نوآوري
بدعت
تن
بدن
آغاز
بدو
بي گمان
بدون شک
بي درنگ
بدون فوت وقت
همتا
بديل
بدين روش
بدين طريق
تخم پاشيدن
بذر پاشيدن
شوخ
بذله گو
بر پايه
بر اساس
بر دوش
بر عهده
بر پايه
بر مبناي
آبگير
برکه
درخشان
براق
آفرين
براوو
براي نمونه
براي مثال
گاهي
برخي مواقع
وارونه
برعکس
پايدار - استوار - برپا
برقرار
سرما
برودت
سرمايشي
برودتي
آب دهن
بزاق
گسترش
بسط
باز کردن
بسط دادن
به نام خدا
بسمه تعالي
به آساني
بسهولت
مژده دادن
بشارت دادن
خندان
بشاش
آدمي
بشر
بينش
بصيرت
پس
بعد
آينده
بعدها
گاهي
بعضا
برخي
بعضي
هر از چند گاهي
بعضي اوقات
گاهي
بعضي مواقع
گاهي
بعضي وقتها
دور
بعيد
بي برنامه
بلاتکليف
بي برنامگي
بلاتکليفي
شيوايي
بلاغت
بي درنگ
بلافاصله
بنياد
بنيان
بنيادگذار
بنيانگذار
بارها
به کرات
همراه
به اتفاق
گمان بسيار
به احتمال زياد
بدين سان
به اين ترتيب
کم کم
به تدريج
به گستردگي
به تفصيل
به سزا
به حق
به ويژه
به خصوص
به باور
به زعم
با شتاب
به سرعت
بي گمان
به طور قطع
گمان من
به ظن من
گفته اي
به عبارتي
افزودن بر آن
به علاوه
جدا از اينکه
به غير از اينکه
به قول
به قول
از ديد
به لحاظ
به مانند
به مثابه
براي
به منظور
همراستا
به موازات
رخ داد
به موقع پيوست
به گونه
به نحو
به گونه اي
به نحوي
به هر روي
به هر حال
به هر روي
به هر صورت
از اين رو
به همين خاطر
از اين روي
به همين دليل
به هيچ روي
به هيچ عنوان
به راستي
به واقع
پديد آوردن
به وجود آوردن
پديد آورنده
به وجود آورنده
بدست
به وسيله
به روشني
به وضوح
فراوان
به وفور
گيجي
بهت
مشتزني
بوکس
برفباد
بوران
گزارشنامه
بولتن
ناشايستگي
بي کفايتي
بي پروا
بي احتياط
سنگدل
بي احساس
بي ريشه
بي اصل
بي ريشه
بي اصل و نسب
بي ارزش
بي اعتبار
ناباور
بي اعتقاد
ناباوري
بي اعتقادي
رويگردان
بي اعتنا
رويگرداني
بي اعتنايي
بي پايان
بي انتها
نا به ساماني
بي انضباطي
بي همتا
بي بديل
تهيدست
بي بضاعت
بي درنگ
بي تامل
نابخرد
بي تدبير
نابخردي
بي تدبيري
در هم
بي ترتيب
بي گمان
بي ترديد
بي پروا
بي توجه
بزدل
بي جرات
بي پاسخ
بي جواب
بي اندازه
بي حد و حصر
بيشمار
بي حساب
پريشان
بي حواس
بي تابي
بي حوصلگي
بي تاب
بي حوصله
سرزده - ناآگاه
بي خبر
ناآگاهي
بي خبري
سنگدل
بي رحم
بي مانند
بي رقيب
بي جان
بي روح
بدپسندي
بي سليقگي
بدپسند
بي سليقه
بي گمان
بي شک
ناهمانند
بي شباهت
نادان
بي شعور
نا شکيبا
بي صبر
نا شکيبايي
بي صبري
بي دادگري
بي عدالتي
بيهوده
بي فايده
بي تاب
بي قرار
بي تابي
بي قراري
ناشايستگي
بي لياقتي
نا به ساماني
بي نظمي
بي همتا - بي مانند
بي نظير
بازگو کردن
بيان کردن
بيش از اندازه
بيش از حد
پيش پرداخت
بيعانه
ميان
بين
جهاني - فرامرزي
بين المللي
ميانرودان
بين النهرين
بيکران
بينهايت
زندگينامه - سرگذشت
بيوگرافي
 
بندواژه - ا 
برابر پارسی آنها
واژگان بیگانه
دروغ ها
اکاذيب
بسنده کردن
اکتفاء کردن
بيشتر
اکثر قريب اتفاق
بيشتر
اکثرا
بيشتري
اکثريت
همايه
ائتلاف
نوآوري
ابتکار
نخست
ابتدا
ساده - ساده ترين
ابتدايي - ابتدايي ترين
دچار - دچاري
ابتلا - ابتلاء
هميشگي
ابديت
پور سينا
ابن سينا
شهروندان
اتباع
همبستگي
اتحاد
رخ داد
اتفاق افتاد
رخ دادن
اتفاق افتادن
رويداد - رويدادها
اتفاق - اتفاقات
خودکار
اتوماتيک
خودرو
اتومبيل
دوري
اجتناب
پيشگيري ناپذير
اجتناب ناپذير
دستمزد
اجرت
کالاها
اجناس
مزدور
اجير
ارج
احترام
چه بسا - شايد
احتمالا
نياز
احتياج
پروا
احتياط
هيچکسي
احدي
نکويي
احسان
آفرين
احسنت
فراخواندن
احضار کردن
شايد
احيانا
زورگيري
اخاذي
تازه ها
اخبار
نوآوري
اختراع
درهمي
اختلاط
تنگنا - فشار - خفگي
اختناق
دريافت
اخذ
هشدار
اخطار
جانشين
اخلاف
برادري
اخوت
برادر
اخوي
تازگي
اخيرا
نوساز - نوبنياد
اخيرالتاسيس
دوره ها
ادوار
بانگ نماز
اذان
آزار
اذيت
پايه ها
ارکان
همنوازي
ارکستر
رو کرد
ارائه کرد
پيشنهاد کردن
ارائه طريق کردن
زمين ها
اراضي
ارمنيان
ارامنه
چله
اربعين
واپسگرايي
ارتجاع
لرزش
ارتعاش
بلندي
ارتفاع
خواروبار
ارزاق
فرستادن
ارسال کردن
بزرگتر
ارشد
آسانگيري
ارفاق
تخت
اريکه
تخت فرمانروايي
اريکه فرمانروايي
از آن ميان
از آن جمله
پس از آن روز
از آن روز به بعد
آغاز
از اوايل
از اين رو
از اين جهت
از اين روش
از اين طريق
از اين دست
از اين قبيل
از اين رو
از اين نظر
از ميان بردن
از بين بردن
از سوي
از جانب
از دسته - از آنگونه
از جمله
از ديد
از حيث
از سوي ديگر
از طرف ديگر
از راه
از طريق
از دير باز
از قديم
زناشويي
ازدواج
افشانه
اسپري
بار انداز
اسکله
بنياد
اساس
بنيادنامه
اساسنامه
بنيادي - بنيادين
اساسي
پيشين
اسبق
تکسالاري - خودکامگي
استبداد
سنگربندي ها
استحکامات
برداشت
استحصال
آگاهي
استحضار
شايستگي - سزاواري
استحقاق
خودشويي
استحمام
خواهش مي کنم - درخواست مي کنم
ستدعا - استدعا مي کنم
راهبرد
استراتژي
راهبردي
استراتژيک
آسودن - دراز کشيدن
استراحت - استراحت کردن
شنود
استراق سمع
واپسداد
استرداد
بو کردن - بوييدن
استشمام
گواهي
استشهاد
کناره گيري
استعفا
کاربرد
استعمال
کاربرد
استفاده
به کارگيري
استفاده از
پايداري
استقامت
پيشباز
استقبال
برپايي
استقرار
خودسالاري
استقلال
ادامه - پيوستگي
استمرار
گواهمندي
استناد
برداشت
استنباط
ريشخند
استهزاء
فرسايش
استهلاک
کرايه اي
استيجاري
بازخواست
استيضاح
چيرگي
استيلاء
رازها
اسرار
ريخت و پاش
اسراف
افسانه
اسطوره
نا کارامد
اسقاطي
پيشينيان - گذشتگان
اسلاف
جنگ افزار
اسلحه
نام
اسم
شکم روش
اسهال
برده - دستگير
اسير
خرده
اشکال
گسترش
اشاعه
ندانسته
اشتباها
آشوبگران
اشرار
بزرگان - بزرگواران
اشراف
سروده ها
اشعار
کارگماري
اشغال
ياران
اصحاب
پافشاري
اصرار
سايش
اصطکاک
واژگان
اصطلاحات
اسپهان - اسپاهان
اصفهان
ريشه - بن - بيخ
اصل
بنيادي - بنيادين
اصولي
ريشه دار
اصيل
افزودن
اضافه کردن
پريشاني
اضطراب
نابودي
اضمحلال
پيروي - فرمانبرداري
اطاعت
به روي چشم
اطاعت مي شود
اتاق
اطاق
گوشه ها - کناره ها
اطراف
خويشان - نزديکان
اطرافيان
اتريش
اطريش
آگاهي
اطلاع
آگهي پس از اين
اطلاع ثانوي
داده ها
اطلاعات
بازگو کرد
اظهار داشت
بازگويي ديدگاه
اظهار نظر
استوارنامه
اعتبارنامه
ميانه روي
اعتدال
باورها
اعتقادات
خودباوري
اعتماد به نفس
همباوري
اعتماد متقابل
شگفت انگيز
اعجاب انگيز
سر به نيست کردن
اعدام کردن
تازيان
عرب ها - اعراب
گسيل
اعزام
آگاه کردن
اعلام کردن
آگهي
اعلان
جشن ها
اعياد
آشفتگي
اغتشاش
بيشتر
اغلب
گشايش
افتتاح
سربلندي
افتخار
رسوايي
افتضاح
کسان
افراد
کسانيکه
افراديکه
زياده روي
افراط
دريغا
افسوس
ستاني
افقي
ماندن
اقامت
بخت
اقبال
برگرفته از
اقتباس از
دست زدن
اقدام نمودن
سرتاسر جهان
اقصي نقاط جهان
سرتاسر جهان
اقصي نقاط دنيا
نمونه ها
اقلام
کمتري
اقليت
اکنون
الان
پوشاک
البسه
پيوست
الحاق
تا
لغايت - الي
شدني
امکان پذير
ولي
اما
پيشوا
امام
پيشنماز
امام جماعت
آزمون
امتحان
آزمودن - آزمايش کردن
امتحان کردن
راستا
امتداد
خودداري - پرهيز
امتناع
همانند
امثال
ياري رساني
امداد
ياري رسان
امدادگر
فرمايش
امر
گذران زندگي
امرار معاش
فرمایشتان چیست ؟
امرتان چیست ؟
فرمان نامه
امريه
پيامبران - پيغمبران
انبياء
گزينش
انتخاب
گزيدمان
انتخابات
گماشتن - گمايش
انتصاب
چشمداشت
انتظار
چشم داشتن
انتظار داشتن
پيش بيني مي شود
انتظار مي رود
خرده گيري - خرده گرفتن
انتقاد کردن
تلافي - کينخواهي
انتقام
يخ زدن
انجماد
روش ها
انحاء
لغزش
انحراف
کژي ها
انحرافات
گوشه گيري
انزوا
هماهنگي
انسجام
به اميد خدا
انشاء الله
کناره گيري کرد
انصراف دادن
بازتاب
انعکاس
نرمش
انعطاف
لختگي خون
انعقاد خون
پکيدن - پکش
انفجار
تنهايي
انفرادي
جدايي
انفصال
رودها
انهار
نابودي
انهدام
گونه ها
انواع
مردمان بوشهر
اهالي بوشهر
کوشش
اهتمام
پيشکش کردن
اهدا کردن
ميانه ها
اواسط
ناکس
اوباش
نخست
اول
نخست
اولا
فرزندان
اولاد
نخستينگي
اولويت
نخستين
اولين
رفت و آمد
اياب و ذهاب
استان - فرمانروايي
ايالت
روزها
ايام
برپايي
ايجاد
پديد آوردن
ايجاد کردن
کار آفريني
ايجاد اشتغال
برپا شده
ايجاد شده
آرماني
ايده آل
آرمان گرا
ايده آليست
آرمان گرايي
ايده آليسم
ايراني تبار
ايراني الاصل
ايراني گري
ايرانيت
باور - باورداشت
ايمان
اينگونه
اين طور
نمايه
ايندکس
پايان - ته
انتها
کودکان
اطفال
رويداد - رخداد
اتفاق
|+|
بندواژه - آ 
برابر پارسی آنها
واژگان بیگانه
نورتاب
آباژور
پايان
آخر
سر انجام
آخر الامر
رستاخيز
آخرت
واپسين
آخرين
بايگاني
آرشيو
آزمايش ها
آزمايشات
تکخال
آس
بالابر
آسانسور
خاندان بويه
آل بويه
کشت افزار
آلت قتاله
آن را تباه کردم
آن را باطل کردم
آن گونه
آن طور
آنگاه
آنوقت
 

پیروز باشید - بینا

No comments:

آرشیو مطالب