گلچين از بهترين گروه‌ها و سايت‌هاي اينترنتي. همه چيز از همه جا

Saturday, December 19, 2009

به مناسبت هشتاد و چهارمين سال ميلاد احمد شاملو



--- On Sat, 12/19/09,
Subject: Fw: [soluk-reiki] به مناسبت هشتاد و چهارمين سال ميلاد احمد شاملو
To:
Date: Saturday, December 19, 2009, 8:08 AM







به مناسبت هشتاد و چهارمين سال ميلاد احمد شاملو

امامزاده طاهر، نزديكي كرج از در كه وارد مي‌شوي راه چنداني تا مزار آرام بامداد نيست؛ آرامگاهش نيز مثل روحش ساكت و پر صدا است. سكوت او نيز هنوز سرشار از ناگفته‌هاست.
































 شعری بسیار زیبا و پرمغز از شاملوی عزیز:

 

من درد در رگانم٬

حسرت در استخوانم ٬

چیزی نظیر آتش در جانم پیچید .

 سر تا سر وجود مرا گویی چیزی بهم فشرد

تا قطره ای به تفتگی خورشید جوشید از دو چشمم .

 از تلخی تمامی دریاها در اشک ناتوانی خود ساغری زدم.

 

آنان به آفتاب شیفته بودند زیرا که آفتاب تنهاترین حقیقتشان بود ٬

احساس واقعیتشان بود ٬

با نور و گرمیش مفهوم بی ریای رفاقت بود ٬

با تابناکی اش مفهوم بی فریب صداقت بود .

 ای کاش می توانستند از آفتاب یاد بگیرند

که بی دریغ باشند در دردها و شادیهاشان حتی با نان خشکشان

و کاردهایشان را جز از برای قسمت کردن بیرون نیاورند .

 

افسوس آفتاب مفهوم بی دریغ عدالت بود آنان به ابر شیفته بودند

و اکنون با آفتاب گونه ای آنان را اینگونه دل فریفته بودند .

 

ای کاش می توانستم خون رگان خود را من قطره قطره قطره بگریم تا باورم کنند ٬

ای کاش می توانستم یک لحظه می توانستم ای کاش ٬

بر شانه های خود بنشانم این خلق بی شمار را

گرد حباب خاک بگردانم

 تا با دو چشم خویش ببینند که خورشیدشان کجاست و باورم کنند ٬

ای کاش می توانستم .

 




No comments:

آرشیو مطالب