گلچين از بهترين گروه‌ها و سايت‌هاي اينترنتي. همه چيز از همه جا

Tuesday, December 29, 2009

KHORSID DAR YALDA



--- On Tue, 12/29/09,
Subject: Fw:
To:
Date: Tuesday, December 29, 2009, 2:56 AM



در پی ِ نشر ِ دو بخش ِ پیشین ِ ویژه‌نامه‌ی ِ یلدا، به دو کار ِ تازه در
این زمینه، دست‌یافتم که در این پیوست می‌آورم و به دوست‌داران فرهنگ
ایرانی، فرهنگ ِ ستیز با شب ِ یلدای ِ دیرپای ِ این میهن و شادمان از
زایش ِ مهر و تابش ِ خورشید ِ تیزاسب ِ جهان‌افروز، پیش‌کش‌می‌کنم.



"خواب و خیال" و "مرغ دریا"

دو غزل یلدایی از هوشنگ ابتهاج (ه. الف. سایه)







خواب و خیال



نازنین آمد و دستی به دل ما زد و رفت

پرده ی خلوت این غمکده بالا زد و رفت



کنج تنهایی ما را به خیالی خوش کرد

خواب خورشید به چشم شب یلدا زد و رفت



درد بی عشقی ما دید و دریغش آمد

آتش شوق درین جان شکیبا زد و رفت



خرمن سوخته ی ما به چه کارش می خورد

که چو برق آمد و در خشک و تر ما زد و رفت



رفت و از گریه ی توفانی ام اندیشه نکرد

چه دلی داشت خدایا که به دریا زد و رفت



بود آیا که ز دیوانه ی خود یاد کند

آن که زنجیر به پای دل شیدا زد و رفت



سایه آن چشم سیه با تو چه می گفت که دوش

عقل فریاد برآورد و به صحرا زد و رفت





مرغ دریا



آن که مست آمد و دستی به دل ما زد و رفت
در این خانه ندانم به چه سودا زد و رفت



خواست تنهایی ی ما را به رخ ما بکشد

تنه ای بر در این خانه ی تنها زد و رفت



دل تنگش سر گل چیدن ازین باغ نداشت

قدمی چند به آهنگِ تماشا زد و رفت



مرغ دریا خبر از یک شب توفانی داشت

گشت و فریاد کشان بال به دریا زد و رفت



چه هوایی به سرش بود که با دست تهی

پشت پا بر هوس دولت دنیا زد و رفت



بس که اوضاع جهان در هم و ناموزون دید

قلم نسخ برین خطِ چلیپا زد و رفت



دل خورشیدی اش از ظلمت ما گشت ملول

چون شفق بال به بام شب یلدا زد و رفت



هم‌نوای دل من بود به تنگایِ قفس

ناله ای در غم مرغانِ هم آوا زد و رفت

No comments:

آرشیو مطالب