گلچين از بهترين گروه‌ها و سايت‌هاي اينترنتي. همه چيز از همه جا

Sunday, December 27, 2009

[گلچين از گروه‌هاي ديدني] New comment on [yaghin] پیروزی نهایی با حق و عدالت و آزادگان است.

Anonymous has left a new comment on your post "[yaghin] پیروزی نهایی با حق و عدالت و آزادگان است":

تا اينجا معلوم شد که تحدی قرآن، بيش از آنکه اعجاز قرآن را اثبات کند، بر شک و ترديد نکته‌سنجان نسبت به اعتبار و اصالت اين کتاب می‌افزايد. عده‌ای از عالمان اسلام سعی‌ کرده‌اند تا به تحدی قرآن شکلی برهانی بدهند. حاصل تلاش آنان اقامة برهانی است با سه مقدمة زير:

۱. پيامبر اسلام، قرآن را به عنوان يک امر خارق العاده که فقط با امداد ويژة الهی تحقق می‌يابد و دليل صحت ادعای پيامبری اوست، مطرح کرده است (آيات تحدی نيز بيانگر همين موضوع هستند.)

۲. مخاطبان پيامبرـ که بنا به علل و دلايل مختلفی بيشترين انگيزه را برای پاسخ گويی به تحدی قرآن داشته‌اند ـ مسئله را جدی گرفته و در صدد بررسی قرآن و همانند آوری آن برآمده و در اين راه تلاش جدی و فراوانی کرده‌اند.

۳. کتاب‌های تاريخ و علوم قرآن، افراد متعددی را ذکر می‌کنند که در صدد همانند آوری قرآن برآمده و خود با بررسی قرآن به عجز خويش پی برده‌اند و يا به آوردن چيزی شبيه قرآن دست يازيده، ولی نمونه‌هايی را ارائه داده‌اند که موجبات رسوايی خويش را فراهم آورده و عدم توانايی بشر در همانند آوری را به اثبات رسانده‌اند. و اگر نمونه‌های ديگری وجود داشت،... حتماً آن نمونه ها به صورت برجسته در تاريخ ثبت می‌شد و هم اکنون در دسترس ما قرار می‌گرفت. (۷)


در مقدمات اول و دوم اين برهان البته جای شک و ترديدی نيست، همة سخن در مقدمة سوم است که خود شامل سه مدعای مشکوک و سؤال‌برانگيز می‌باشد؛ اول آنکه: از صدر اسلام تا کنون، هر کس در هر کجای دنيا که برای پاسخ‌گويی به تحدی قرآن اقدام کرده، يا به عجز خود پی برده و عقب نشينی کرده، يا اينکه با آوردن نمونه‌هايی ضعيف و غير قابل قياس با قرآن، به جای اينکه از ميدان رقابت سر بلند بيرون بيايد، رسوا و سرافکنده شده است، دوم اينکه: همة نمونه‌هايی که در هزار و چهار صد سال گذشته از طرف مخالفان قرآن ارائه شده، در کتب تاريخ ثبت شده و در کتب علوم قرآنی ـ که عالمان اسلام نوشته‌اند ـ مورد نقد و بررسی دقيق و علمی قرار گرفته و «ضعيف بودن» و «غير قابل قياس بودن آنها با قرآن» به گونه‌ای محکم و قطعی به اثبات رسيده است، و سوم آنکه با توجه به دو مدعای پيشين، عدم توانايی بشر در آوردن متنی مثل قرآن به اثبات می‌رسد. با توجه به مطالبی که پيش از اين آمد، گمان نمی‌کنم ديگر نيازی به نقد علمی اين برهان باشد، اما شايد نقد اخلاقی آن (با طرح سه پرسش ساده) خالی از لطف نباشد:

۱. آيا کسانی که چنين برهانی را اقامه کرده‌اند، خودشان واقعاً معتقدند که تمام نمونه‌هايی که مخالفان قرآن از صدر اسلام تا کنون آورده‌اند، در کتب تاريخ ثبت شده و در کتب علوم قرآنی با ضوابط و معيارهايی عينی و مشخص مورد نقد و بررسی دقيق و علمی قرار گرفته و شکست همة آنها بگونه‌‌ای محکم و قطعی نشان داده شده است؟ صحّت اين مدعای بزرگ و شگرف، چگونه بر آنان ثابت شده است؟

۲. مقدمات يک برهان عقلی بايد از قطعيات و مسلمات، و يا (مطابق قاعدة جدل) مورد قبول خصم باشد ، اما آيا مقدمات اين برهان چنين است؟ يک محقق نقاد و آزادانديش چگونه می‌تواند مدعيات خود‌پسندانه و خيال‌بافانه‌ای را که در مقدمات اين برهان آمده، باور کند و با خود بگويد: ديگر نيازی به تحقيق در اين مورد نيست، زيرا بنا به ادعای عالمان اسلام، اسناد و مدارک رسوايی همة مخالفانی که در هزار و چهارصد سال گذشته قصد آوردن سوره‌ای مثل قرآن را داشته‌اند (بدون استثناء) در کتب تاريخ (لابد آن هم کتب تاريخی که مسلمانان نوشته‌اند!) و کتب علوم قرآنی مسلمانان آمده است؟ آيا اين، برهان است يا دعوت به خوش‌باوری و عافيت‌طلبی و تقليد کورکورانه؟ شايد در پاسخ بگوييد: چه کسی گفت شما تحقيق را کنار بگذاريد و ادعای ما را کورکورانه باور کنيد؟ شما خودتان هم می‌توانيد در اين مورد تحقيق کنيد. اما همانطور که پيش از اين گفتم، تحقيق در اين مورد هيچگاه به پايان نمی‌رسد، چون تلاش مخالفان و رقيبان هيچگاه تمام نمی‌شود و هر روز صدها متن جديد در رقابت با قرآن پديد می‌آيد، آيا همين واقعيت نشان نمی‌دهد که روشی که قرآن در اثبات آسمانی بودن خود در پيش گرفته، روشی نامعقول و ناسنجيده است؟

Publish this comment.

Reject this comment.

Moderate comments for this blog.

Posted by Anonymous to گلچين از گروه‌هاي ديدني at December 27, 2009 1:50 AM

No comments:

آرشیو مطالب