گلچين از بهترين گروه‌ها و سايت‌هاي اينترنتي. همه چيز از همه جا

Sunday, December 27, 2009

[گلچين از گروه‌هاي ديدني] New comment on [yaghin] پیروزی نهایی با حق و عدالت و آزادگان است.

Anonymous has left a new comment on your post "[yaghin] پیروزی نهایی با حق و عدالت و آزادگان است":

. در مقدمات برهان مورد بحث، ابتدا ادعا شده است که تاکنون هيچ‌کس نتوانسته است متنی مثل قرآن بياورد، سپس از اين مدعا نتيجه گرفته شده است که: «بشر در آوردن متنی مثل قرآن ناتوان است». تو را به خدا صادقانه بگوييد: آيا شما واقعاً معتقديد که اين نتيجه منطقاً از آن مقدمه قابل استنتاج است؟ آيا اگر (بنا به فرض) تاکنون کسی نتوانسته باشد متنی مثل قرآن بياورد، همين نشان می‌دهد که در آينده و تا ابد نيز هيچ‌کس از عهدة اين کار برنمی‌آيد؟ اين استنتاج مستند به کدام قاعدة منطقی است؟

شکل خلاصه ولی عجيب و شگفت‌انگيز اين برهان چنين است:

هيچ انسانی نتوانسته و نمی‌تواند همانند قرآن را بياورد و همين گويای اعجاز قرآن است (۸)

در استدلال فوق، گيرم که واژة «نتوانسته» درست باشد، اما واژة «نمی‌تواند» (که نوعی غيب‌گويی است) از کجا آمده است؟ از اينها گذشته حتی اگر معلوم شود که بشر هرگز نمی‌تواند متنی مثل قرآن بياورد فقط غيربشری بودن قرآن اثبات می‌شود نه الهی بودن آن. زيرا غيربشری بودن، معادل يا ملازم الهی بودن نيست. می‌توان احتمال داد که آيات قرآن القائات شيطانی است نه الهامات الهی. برای رفع اين احتمال چه انديشيده‌ايد؟
در آخر شايد اشاره به نظر آقای جوادی آملی در باره تحدی قرآن خالی از لطف نباشد. به نظر ايشان تحدی مشتمل بر قياس و برهان است، بدين‌گونه که:

..... اگر اين کتاب کلام خدا نباشد، پس کلامی بشری است و اگر بشری باشد پس شما هم که بشر هستيد بايد بتوانيد مثل آن را بياوريد، اگر شما توانستيد مثل آن را بياوريد، بشری بودنش اثبات می‌شود و اگر نتوانستيد، معلوم می‌شود که (قرآن) بشری نيست و اعجازی است که اثبات کنندة ادعای نبوت و رسالت آورنده آن خواهد بود (۹)

برهان آقای جوادی آملی مشتمل بر چهار گزاره شرطی است که هيچ‌کدام از آنها درست نيست و اين مرا به حيرتی عجيب فرو برده است. گزاره شرطی اول نا‌درست است، زيرا ممکن است محتوای قرآن کلام شياطين يا ملائکه باشد . (۱۰) به عبارت ديگر، از خدايی نبودن يک کتاب لزوما بشری بودن آن نتيجه گرفته نمی‌شود. گزاره دوم نيز نادرست است، چرا که بشری بودن يک اثر (علمی، ادبی، هنری و ...) لزوما به معنای معارض داشتن آن نيست، يا حداقل دليلی به سود اين مدعا اقامه نشده است. به عبارت ديگر وقوع اين پديده که يک نفر اثری علمی، ادبی يا هنری خلق کند و هيچ‌کس نتواند مثل يا بهتر از آن را بياورد، محال عقلی نيست. گزاره شرطی سوم نيز نادرست است، زيرا معارض داشتن لزوما به معنای بشری‌بودن نيست. حداقل می‌توان فرض کرد (و احتمال داد) که پديده‌ای مخلوق ملائکه يا شياطين باشد و در عين حال بشر نيز توانايی خلق اثری مثل آن را داشته باشد. گزاره شرطی چهارم نيز نادرست است و اگر بنا به فرض پذيرفته باشيم که قرآن پديده‌ای بی‌نظير و بلامعارض است، بشری‌نبودن آن اثبات نمی‌شود. و در آخر، بشری‌نبودن قرآن نيز لزوما به معنای الهی‌بودن يا آسمانی‌بودن آن نيست ولذا ادعای رسالت و نبوت آورنده‌اش را اثبات نمی‌کند. اگر خوب دقت کنيم، در ساختار برهان تحدی قرآن يک پيش‌فرض اثبات‌ناشده و بلکه واضح‌البطلان وجود دارد و آن اينکه گويی بين توانايی يا ناتوانی آدميان در آوردن اثری مثل يک اثر مفروض، و بشری بودن يا نبودن آن، رابطه‌ای منطقی وجود دارد، در حالی که بين اين‌دو هيچ رابطه‌ای ديده نمی‌شود.

حجت الله نيکويی

زيرنويس:

۱ . جوان آراسته، حسين: درسنامه علوم قرآنی، ج۲، ص ۳۶۱_۳۶۰
۲. مصباح يزدی، محمد تقی: قرآن شناسی، ص ۱۵۱
۳. همان، ص۱۵۱
۴. در فصل‌های آينده به تعدادی از اين موارد اشاره خواهم کرد.
۵. اين مدعا تقريباً در همه کتب تفسيری و کلامی مسلمانان ديده می‌شود.
۶ . نمونه‌هايی از اين متن‌ها را می‌توان در سايت‌های www.answeringislam.org ، www.islameyat.com ، www.servant13.net و www.islam-exposed.org مشاهده کرد.
۷ . مصباح يزدی، محمد تقی: قرآن‌شناسی، ص ۱۲۷ـ۱۲۳ (با اندکی تلخيص و تصرف)
۸. فتحعلی، محمود: مبانی انديشة اسلامی، ج ۳ ، ص ۱۱۱
۹. جوادی آملی، عبدالله: قرآن در قرآن، ص ۱۲۸
۱۰. توجه کنيد که عصمت ملائکه (به قول فخر رازی) مدعايی است که پس از اعتقاد به نبوت پيامبر اسلام و آسمانی بودن قرآن حاصل ميشود و در اينجا قابل استناد نيست. به عبارت ديگر عصمت ملائکه با دلايل عقلی و پيشينی محض قابل اثبات نيست تا بتوان از آن برای حل اين مشکل استفاده کرد.

Publish this comment.

Reject this comment.

Moderate comments for this blog.

Posted by Anonymous to گلچين از گروه‌هاي ديدني at December 27, 2009 1:50 AM

No comments:

آرشیو مطالب