گلچين از بهترين گروه‌ها و سايت‌هاي اينترنتي. همه چيز از همه جا

Thursday, November 25, 2010

Re: الهه،بهار من گشته خزان

درود بر شما

دوست گرامی‌،البته تعداد خوانندگان زن ایرانی‌ بی‌ شمار هستند،چطور
میشود صدای زنده یادها قمر،دلکش،مرضیه،پوران،پروانه،خاطره
پروانه،پروین،یاسمین هایده،مهستی‌ و.. را از قلم انداخت،همه اینها نقش
بزرگی‌ در موسیقی‌ ایرانی‌ داشتند و همه آنها از خود آثار ماندگاری بر جا
گذاشتند،در آن زمان اهمیت ویژه ایی به شعر ترانه،آهنگ و اجرا داده
میشد،ترانه‌ها را شورای موسیقی‌ تایید میکرد و براستی که تقریبا تمام
کارهای با ارزش و ماندگار در آن دوران اجرا شده و به دست ما رسیده،با
آرزوی تندرستی حمیرا عزیز،تنها بازمانده از آن خوانندگان.
اما آنچه که صدای الهه را کمی‌ متمایز می‌کند،اینکه الهه بجز صدای عادی
که ترانه‌ها را میخواند توانایی این را داشت که ترانه‌ها را با صدای زیر
هم بخواند و این کار ساده ایی نیست،ترانه‌های خواهم شوی،صیاد،آری،از تو
باشد هستی‌ من،سوز و ساز،خاموش مرغ سحر،خوب من و....از این نوع
هستند.برای اینکه متوجه این نوع سبک شوید،کافیست که ترانه‌های نامبرده را
گوش کنید.آرتین


On 25 Nov., 14:14, ahmadreza Panahi <arpan...@gmail.com> wrote:
> khaanom Elahe yeki az do khaanande monhaser be farde tarikhe moosighi
> in keshvarand. digari khaanom Haayede ast . in do daaraye hanjare ei
> baa pahnaaye baande vasiei boodand . in alaveh bar tanavoe oktaveist
> ke dar seday in do vojood darad. be hamin do dalil khaanom Elahe
> anvaae tarane ha ra ba tavaanaaei besyar ziaad toam baa melahat ejra
> minemoodand albatte naagofteh namanad ke daanesh andake sedabardari va
> adame ettela va shenakhte abzaar motaasefane hagh matlab  dar morede
> ishan va besyari az khaanandegan aan zaman ra adaa nakarde va gaah
> monjar be takhribe yek asare shokoohmand gashte. baa sepas ve ezhare
> eradat be tamame doostdaran moosighi asile iran. Ahmadreza Panahi
>
> On 11/24/10, artin20 <amirto...@yahoo.de> wrote:
>
>
>
>
>
>
>
> > درود
>
> >  دوستی‌ که دنبال این ترانه که یکی‌ از ترانه‌های زیبای الهه هست،آهنگ
> > زیبا و آرمشبخشی هم این ترانه را همراهی می‌کند.آرتین
>
> >http://www.4shared.com/audio/YSkzF_NX/ElaheBahare_Man_Gashte_Khazan.html
>
> > بهار من اکنون که گشته خزان   گرفته چو عمرم غبار زمان
>
> > چرا ننویسم حکایت خود           کنون که بخواندم کتاب جهان
>
> > چرا که ننالم که محرم و یاری از آنهمه یاران نمانده مرا
>
> > چرا که نسوزم که شمع مرادی ز لاله عذاران نمانده مرا
>
> > تهی شده جامم ز باده چرا  زمانه مرادم نداده چرا
>
> > چو بزمی گیرم ز شمعی گرمی‌ که شوری در دل‌ گذارد
>
> > ز بس نیرنگ و ریا برخیزد  جدایی آرد به جای وفا
>
> >  در اینجا آهنگش بسیار زیبا می‌شه
>
> > در این بازار فسون و ریا   دریغا گم شد بهای صفا
>
> > مرا کز غم جام لبریزم  چرا نبرم رو بسوی خدا
>
> > که جز  ٔاو نداند دوای مرا  که ٔاو می‌بیند رضای مرا
>
> > چرا که ننالم که محرم و یاری از آنهمه یاران نمانده مرا
>
> > چرا که نسوزم که شمع مرادی ز لاله عزاران نمانده مرا
>
> > تهی شده جامم ز باده چرا  زمانه مرادم نداده چرا
>
> > -------
>
> --
> yours: ARP- Zitierten Text ausblenden -
>
> - Zitierten Text anzeigen -

No comments:

آرشیو مطالب