فرهنگ و هنر | 05.08.2009
جای پای قمر در جامعهی هنری ایران
قمرالملوک وزیری در زمانهای زاد و زیست که نبرد میانِ تحجر و نوگرایی، جامعهی ایران را به دو اردوی سنتیها و مدرنیستها تقسیم کرده بود؛ به اکثریتی که گذشته، آیندهشان بود و اقلیتی که گذشته را هرچه که بود، میخواستند فدای آیندهای بهتر کنند. قمر از دسته ی دوم بود. او در سال ۱۲۸۵ خورشیدی، هنگامی که فرمانِ مشروطیت و تشکیل مجلس صادر شد، یک سال داشت و چون پدر و مادرش را از دست داده بود، نزد مادربزرگش زندگی میکرد.
مادربزرگ قمر در اندرونیهای شاهزادگان، روضه و ذکر میخواند و لقب افتخار الذاکرین داشت. قمر از همان کودکی چنان هوش و استعدادی در آموختنِ شعر و موسیقی داشت که مادربزرگ آرام آرام او را به عنوانِ همکار با خود به مجالسِ
زنانِ اشراف میبرد و قمر با صدای کودکانه ی خود شوری در دلهای آنان برپا میکرد.
حسینعلی ملاح پژوهشگر سرشناسِ موسیقی در برنامه ی رادیویی که در سال ۱۳۴۳ در پنجمین سالروز درگذشت قمر پخش شد، به نکتهای ااشاره میکند که میتوان آنرا نخستین جای پای قمر در اجرای برنامههای موسیقی در ایران دانست.
او میگوید: «اصولاً مجالس روضهخوانی بانوان با مجالسی که خاص مردان است، تفاوت کلی داشت. در مجلسِ بانوان روضهخوانی بیشباهت به شبیهخوانی و تعزیه نبود. مجلسِ عزاداری مردان، جنبه ی وعظ و خطابه داشت، درصورتی که مجلسِ روضهخوانی زنان به صحنه ی تئاتر بیشتر شبیه بود. قمر مّدتها بدین نحو مرثیهخوانی و پامنبری کرد و به همین سبب روزبهروز بر وسعت و طنین صدا و جرأت و جسارتش افزوده شد.»
قمر این صحنهآرایی را به تالارهای کنسرتها آورد و پس از این بود که جای تئاترهای موزیکال در میانِ علاقهمندان به موسیقی ایرانی هم باز شد. جدیترین و ژرفترین تأثیرات قمر اما از دو ویژگی برجستهی او سرچشمه میگیرد: یکی اینکه او زنی بیباک و حصارشکن و دوم اینکه برخلاف بیشتر دست اندرکارانِ موسیقی، علاقهمند به مسائل سیاسی و اجتماعی بود.
زندگی قمر یکپارچه نشان از پیشگامی، سنتشکنی و تلاشهای نوگرایانه دارد: هنگامی که در سال ۱۳۰۳ در سالنِ مشهورِ گراند هتل تهران بیحجاب به روی صحنه رفت و کنسرت داد، هنوز ۱۲ سال به رفعِ حجاب از زنان از سوی حکومت وقت، مانده بود.
در آن برنامهی ماندگار قمر ترانهی «مرغ سحر» را همراهِ غزلی از ایرج میرزا خواند:
فقیهِ شهر به رفعِ حجاب مایل نیست،
چراکه هرچه کند حیله، در حجاب کند
نقاب بر رخِ زن سد باب معرفت است،
کجاست دستِ حقیقت که فتحِ باب کند
این کارِ جسورانه ی او زنان را که تا آن هنگام اصلاً کنسرت برگزار نکرده بودند، تشویق کرد که اندرونیا را رها سازند و برای همگان برنامهای هنری جّدی و سنگین جرا کنند.
کنسرت قمر یک برنامه سیاسی اجتماعی بود. او نخستین خواننده ایرانی است که ترانهای سیاسی اجتماعی را بر روی صفحه ضبط کرده است. ترانههایی که درونمایه اجتماعی داشته و به سبک موسیقی سّنتی ایرانی ساخته شده باشند، در تاریخ موسیقی ما انگشتشمارند و بیگمان بیشتر این ترانهها را قمر خوانده است. «مرغِ سحر»، «ای ملک ایران»، «کابینه ی سیاس» و «مارشِ جمهوری» از این دستهاند.
قمر همچنین نخستین خوانندهی ایرانی است که کنسرتهای غیر انتفاعی و خیریه را از اصلهای کارِ هنری خود قرار داد. او سرمشقِ همهی هنرمندانی است که پس از او به طور جدی و پیوسته هنر خود را صرف پشتیبانی از برنامههای رفاهی مردمی کردند. قمر افزون بر تأسیس یک پرورشگاه برای کودکانِ بیسرپرست، سالها هزینهی ۱۰ تخت یکی از بیمارستانهای تهران را میپرداخت. نیازمندی نبود که خانهی او را بیبهره ترک کرده باشد.
قمر در پشتیبانی از تنگدستان و مردم عادی که به موسیقی علاقه داشتند آنچنان پیش میرفت که بارها مجلسِ اشراف و توانمندانِ وقت را رد میکرد تا در مجالسِ عروسی یا حتا کافهها برای مردم کوچه و بازار آواز بخواند. بیگمان او در گسترش موسیقی سنتی با درونمایهی کلامی اجتماعی نقش اصلی را داشته است.
هنگامی که خوانندهای با وسعت و دقت صدای او ترانهای را میخواند، آن ترانه هرچه که بود، بر دل همگان مینشست و بدین ترتیب مشهور و آویزهی گوشِ خاص و عام میشد. نمونهی این ترانهها «مرغ سحر» ساخته ی ملک الشعرای بهار و آهنگ مرتض اخانِ نیداوود است که امروزه همپای سرود ملی ایران خوانده میشود.
قمر در کار هنریش به تنوع و نوپردازی توجه بسیار داشت. جز صحنهآرایی که به آن اشاره شد، در کنسرتهای خود از آهنگهای محلی ترکی و کردی بهره میگرفت، این ترانهها را ضبط میکرد و به کمک دوستان سرایندهاش، کلام فارسی بر آنها میگذاشت و میخواند.
آخرین نکته ای که باید در اینجا به آن اشاره کرد، پاسخ این پرسش است که آیا قمر در خوانندگی پیرو مستقیمی هم داشته یا نه؟ صدای هنگامه ی اخوان را میشناسیم و میدانیم که او به تشویق و کار با محمدرضا لطفی، یادگار و یادآوری شایستهای از قمر الملوک وزیری است. اما جز او باید گفت که هرکدام از خوانندگان تراز اول ما از پریسا تا محمدرضا شجریان بیگمان در تحریرهای تند و تیزشان اگر به راه قمر نرفته باشند، از او الهام گرفتهاند و اگر جز اینها قمر پیروی نداشته، تنها به این خاطر است که کمتر کسی از وسعت و دقت صدا و جرأت و جسارت روحیه ی او برخوردار بوده است.
نویسنده: اسکندر آبادی
تحریریه: شهرام احدی
Sell your car fast. Need a new model in your life?
No comments:
Post a Comment