بيست و چهارم ذيحجه روز مباهله پيامبر اکرم با مسيحيان
"فَمَنْ حَاجَّک فِيهِ مِن بَعْدِ مَا جَاءَک مِنَ الْعِلْمِ فَقُلْ تَعَالَوْا نَدْعُ أَبْنَاءَنَا وَ أَبْنَاءَکمْ وَ نِساءَنَا وَ نِساءَکُمْ وَ أَنفُسنَا وَ أَنفُسکُمْ ثُمَّ نَبْتهِلْ فَنَجْعَل لَّعْنَت اللَّهِ عَلي الْکذِبِينَ"
(سوره آل عمران/ آيه 61)
نجران يکي از شهرهاي منطقه حجاز است که در مرز يمن قرار دارد . در صدر اسلام، اهالي آنجا طبق آئين مسيحيت مي زيستند، تا اينکه در سال دهم هجرت، پيامبر اسلام صلي الله عليه و آله توسط خالد بن وليد اهالي آن منطقه را به اسلام دعوت فرمود و گروه بسياري مسلمان شدند، ولي عده اي نيز در کيش نصرانيت باقي ماندند
به دنبال اين حادثه، حضرت رسول اکرم صلي الله عليه و آله نامه اي به بزرگان نصاراي نجران نوشت. آنان بعد از رسيدن نامه پيامبر صلي الله عليه و آله به هراس افتادند و بعد از مشورت با هيئتي مرکب از چهارده نفر و به سرپرستي سه کشيش به نامهاي اهتم، عاقب و سيد به مدينه آمدند
هيئت روحانيون اعزامي از نجران، وارد مدينه شدند و مستقيما در مسجد، به حضور پيامبر صلي الله عليه و آله رسيدند . آنها وقتي احساس کردند که زمان عبادتشان فرا رسيده است، ناقوس را براي اعلام نماز به صدا درآوردند . ياران پيامبر صلي الله عليه و آله با مشاهده اين وضع ناراحت شده و گفتند: يا رسول الله! در مسجد شما صداي ناقوس؟! فرمود: بگذاريد عبادتشان تمام شود، آنگاه آنها را به اينجا دعوت کنيد
آنان بعد از اداي مراسم عبادت، به محضر پيامبر صلي الله عليه و آله آمدند وبه رسول خدا صلي الله عليه و آله گفتند: شما چه ادعائي داريد؟ فرمود: من مردم را به آئين توحيد دعوت ميکنم و از آنان ميخواهم که: شهادت بدهند خدائي جز خداي يگانه وجود ندارد ومن پيامبر خدا هستم . از منظر دين من عيسي بن مريم بنده و مخلوق خداوند عالميان است . غذا ميخورد و آب مينوشد وسخن ميگويد .... پيامبر اکرم به هيات اعزامي فرمود: پدر آدم که بود؟ آنان در جواب عاجز شدند و با حالتي حيرت زده به همديگر نگاه کردند. وقتي آنان از جواب فروماندند، پيامبر صلي الله عليه و آله بار ديگر آنان را به اسلام دعوت کرد و آنها براي رهايي خويش تظاهر به اسلام کرده و گفتند: «ما مسلمان شديم .» پيامبر صلي الله عليه و آله فرمود: نه! دروغ ميگوييد و شما را علاقه به صليب موهوم عيسي عليه السلام و شراب خواري و خوردن گوشت خوک مانع ميشود که قلبا دين حق را بپذيريد!
چون آنها از پذيرش حق سرباز زدند، در همان لحظه آيه مباهله نازل شد که «هرگاه بعد از دانشي که (درباره مسيح) به تو رسيده، کساني با تو به مجادله و ستيز برخيزند، بگو: بياييد ما فرزندان خود را دعوت کنيم، شما هم فرزندان خود را، ما زنان خويش را دعوت نمائيم، شما هم زنان خود را، ما از جانهاي خود دعوت ميکنيم شما هم از جانهاي خود; آنگاه مباهله کنيم و لعنت خدا را بر دروغگويان قرار دهيم.»
نصاراي نجران بعد از شنيدن اين آيه، گفتند: اين کاري منصفانه است و بعد از قرار گذاشتن وقت مباهله، براي کسب آمادگي به منازلشان رفتند . در جلسه اي که مسيحيان نجران تشکيل دادند، بزرگ آنان به سايرين گفت: اگر محمد، فردا با عده اي از ياران و اصحابش براي مباهله آمد، ما هم با او مباهله ميکنيم و او قطعا پيامبر خدا نيست; اما اگر با خاندانش براي مباهله حضور يافت، ما نبايد به اين کار دست بزنيم; زيرا اگر او خاندان نزديکش را براي اين کار انتخاب کند و حاضر شود آنها را فدا نمايد، حتما او پيامبر است و در ادعايش راستگو است.
صبح روز بعد، نصاراي نجران آمدند و در محل مقرر ايستادند و منتظر ورود پيامبر صلي الله عليه و آله بودند . ناگهان مشاهده کردند که حضرت رسول اکرم صلي الله عليه و آله کودکي را در آغوش گرفته و دست کودکي ديگر را در دست دارد و زن و مردي پشت سر او قدم برميدارند و با شکوه و جلال و هيبت معنوي خاصي به پيش مي آيند. در آن حال پيامبر به همراهانش توصيه فرمود که من هرگاه نفرين کردم، آمين بگوييد.
روحانيون نجران از گروه زيادي از انصار و مهاجرين که براي تماشاي مباهله آمده بودند، سؤال کردند: اينها چه نسبتي با محمد صلي الله عليه و آله دارند؟ آنان پاسخ دادند: آن مرد علي بن ابي طالب، داماد اوست و آن زن فاطمه، دخترش مي باشد و آن دو کودک حسن و حسين، فرزندان فاطمه و علي هستند .
روحانيون نصارا با ديدن اين منظره خود را باخته و نگران شدند; به طوري که رئيس آنان گفت: من عذاب را در چند قدمي خود احساس ميکنم; زيرا او به راه خود ايمان راسخ دارد، وگرنه هيچ گاه فردي که در کار خود ترديد داشته باشد، عزيزان و نور چشمان خود را در معرض عذاب الهي قرار نميدهد . اگر با اين وضع دست به نفرين برداريم، تمام ما نابود خواهيم شد و تا روز قيامت يک نفر نصراني روي زمين باقي نخواهد ماند و نام کليسا از حافظه تاريخ محو خواهد شد.»
آنان عاجزانه عرضه داشتند: اي ابوالقاسم! ما مباهله نمي کنيم، تو دين خود را داشته باش و اجازه بده ما هم به دين خود باقي بمانيم .
پيامبر صلي الله عليه و آله فرمود: نه . اگر حاضر به مباهله نيستيد، مسلمان شويد . اسقف گفت: نه! مسلمان نمي شويم و چون توانائي جنگ نداريم، مانند ساير اهل کتاب جزيه مي دهيم . پيامبر صلي الله عليه و آله پذيرفت و مصالحه نمود...
Change settings via the Web (Yahoo! ID required)
Change settings via email: Switch delivery to Daily Digest | Switch to Fully Featured
Visit Your Group | Yahoo! Groups Terms of Use | Unsubscribe
__,_._,___
No comments:
Post a Comment