گلچين از بهترين گروه‌ها و سايت‌هاي اينترنتي. همه چيز از همه جا

Wednesday, October 14, 2009

سیری در برنامه گلها

«بهروز مبصری»

سال های سال است که نغمات برنامه گلها به صورت یک خاطره قوی به نسل امروز، انتقال یافته است
مبتکر این برنامه ، مرحوم زنده یاد داوود پیرنیا بود که با تلاش بسیار ، اثری ماندگار از خود به یادگار گذاشت ، به طوری که امروز ملاک و مصدر بسیاری از هنرمندان شعر و موسیقی است بسیاری از هنرمندان و پژوهشگر ان شعر و ادب پارسی ، سند نوای ساز و آواز و یا فلان قطعه شعر را در برنامه گلها جست و جو می کنند.
مرحوم پیرنیا بسیاری از اهل ادب را که گرایش به موسیقی نیز داشتند، با اندیشه بلند خود، به برنامه گلها آورد و اثری را از این هنرمندان ضبط و به یادگار باقی گذاشت. از آن جمله، بزرگ مرد ادب پارسی عماد خراسانی است که در برنامه برگ سبز شماره 20 ، به نوازندگی تار پرداخته و خود نیز در دستگاه شور ، شعرش را با آواز خود خوانده است.

او در برنامه گلهای صحرایی ، اشعار و ترانه های محلی مناطق مختلف کشور را ضبط کرد، که یادگاری ارزنده از موسیقی نواحی است و می توان در آن به اشعار و ترانه های شیرازی اشاره داشت، که با صدای گرم دکتر عفیفی در برنامه گلهای صحرایی اجرا شد.

در این مقاله از شاخص برنامه گلها، صدای خانم روشنک یاد می کنیم، که اشعار را به خوبی بیان می کرد و باعث شد که بسیاری از شنوندگان ، مجذوب اجرای صحیح کلمات در دکلمه ایشان بشوند و صحیح خواندن اشعار را یاد بگیرند.هم چنین بررسی تفکر و اندیشه پیدایش چنین برنامه ای و اولین های آن برنامه ها که در برخی مصاحبه ها از خود به یاد گار گذاشته اند سخن خواهیم راند

مرحوم پیرنیا در مصاحبه ای چنین می گوید:

« معانی و مفاهیم، وقتی با بیانی لطیف ادا شد، بر دل می نشیند و هرگاه در قالب نظم در آید و موزون گردد، آن می شود که شعرش می نامیم و این از عهده بشری که تمدنش از نظر معنوی به درجات عالی نرسیده باشد، ساخته نیست. شعر ما که از نظر کیفیت و کمیت در دنیا بی نظیر است نیز یکی از نمودارهای تمدن عمیق و ریشه دار ایران است و من شناساندن این گونه مظاهر تمدن و مفاخر هنر ایران را افتخاری بزرگ می دانم و به قدری به این کار علاقمندم و برای ان اهمیت قائل هستم که از هر آنچه غیر آن است ، بگسسته ام و به آن دل بسته ام و تا زمانی که بتوانم به گلها، خاصه گلهای ایران عشق می ورزم ، عشقی که تا به خاطر دارم در دل داشته ام و همواره در تزایدش دیده ام

در سال 1334 که به همکاری با رادیو دعوت شدم و طی مذاکره ای با دکتر پرویز عدل ، برنامه ای ادبی به نام گلهای جاودان را پیشنهاد کردم ، وسایل کار تا حدودی که وضع آن روز اداره تبلیغات اجازه می داد ، فراهم گردید.

اولین برنامه گلها با همکاری آقایان عبادی ، بنان ، صبا و عبدالعلی وزیری به مدت 10 دقیقه با مختصر گفتاری از حافظ با این ابیات شروع شد:

سلامی چو بوی خوش آشنایی

بدان مردم دیده روشنایی

درودی چون نور دل پارسایان

بدان شمع خلوتگه روشنایی

نمی بینم از همدمان هیچ بر جای

دلم خون شد از غصه، ساقی کجایی

این غزل آمیخته با آهنگی بود، اثر استاد علینقی وزیری و منظور من از حیث تطبیق آهنگ و شعر کاملاً تامین بود

دومین برنامه به مدت 10 دقیقه با این رباعی ، که اقای تقی روحانی به سبک انشا خواند ، آغاز شد

در آتش خویش چون همی جوش کنم

خواهم که تو را دمی فراموش کنم

گیرم جامی که عقل خاموش کند

در جام درآیی و تو را نوش کنم

و در پی آن ، غزل مشهور مولانا با آوای بنان پخش شد

من مست و تو دیوانه

ما را که برد خانه

صد بار تو را گفتم

کم خور دو سه پیمانه

ضمن همین برنامه بود که تعلق دیوان شمس تبریزی به مولانا خاطر نشان گردید.

در سومین برنامه ، از سعدی و چهارمین برنامه از عراقی

- که جز نزد خواص معروف نبود - وقتی چند بیت به سمع شنوندگان رسید، ارزش این شاعران عرفانی بر همگان معلوم گردید

همه شب بر آستانت شده کار من گدایی

به خدا که این گدایی ندهم به پادشاهی

سربرگ گل ندارم، ز چه رو روم به گلشن

که شنیدام ز گلها همه بوی بی وفایی

به کدام ملت است این، به کدام مذهب است این

که کشند عاشقان را که تو عاشقم چرایی

من همیشه به یاد دورانی که افتخار خدمت به ادبیات ایران نصیبم شد ، هستم و به طبع سیمای هنرمندان ارجمندی که با من همکاری داشتند، در دل و دیده ام جلوه گر است

امروز از اقایان احمد عبادی و جواد معروفی سپاسگزارم که عنایت فرموده ، سرافرازم داشته اند و نغماتی به یادگار نواخته اند. نغماتی که همیشه با گوش جان شنیده و خواهم شنید.
تفکر اندیشه نام گلهای جاودان و گلهای رنگارنگ و انتخاب چنین نامی برای این برنامه را مرحوم استاد بنان در مصاحبه ای چنین می گوید:

« سال ها بود که در رادیو می خواندم، اما در ان زمان برنامه ای به نام گلها نبود. یک روز آقای پیرنیا مجله ای را به نام « گلهای رنگارنگ » که متعلق به یکی از دوستان من بود ، دید و از نام آن مجله برای این برنامه اقتباس کردند.

گلهای رنگارنگ ، تعداد 571 برنامه

مرحوم پیرنیا این برنامه را از شماره 100 شروع کردند که در واقع 471 برنامه است اولین برنامه گلهای رنگارنگ با همین نام با صدای خانم اشرف السادات مرتضایی ، ویلن استاد تجویدی، تار شاپور حاتمی و ضرب مرحوم عمیدی است.

یک شاخه گل ، تعداد 465 عدد


اولین برنامه یک شاخه گل با صدای خانم آذر(حنانه) ، سنتور استاد پایور و ویلن مرحوم استاد صبا، با دکلمه شعر ، توسط خانم پرینان اجرا شد

شعری که دکلمه شد:

امروز امیر در میخانه تویی تو

فریادرس ناله مستانه تویی تو

مرغ دل ما را که به کس رام نگردد

آرام تویی ، دام تویی، دانه تویی تو

و یک تصنیف نیز در ماهور با صدای خانم اذر اجرا شد که تصنیفی قدیمی است و بعدها با صدای محمدرضا شجریان مجدداً اجرا شده است.

برگ سبز ، تعداد 312 عدد


اولین برنامه با صدای مرحوم سیدجواد ذبیحی، و نی استاد کسائی و تار استاد جلیل شهناز بود دلیل درست شدن نام برگ سبز را مرحوم ذبیحی چنین می گوید:

« از آنجایی که خود جناب داوود پیرنیا از ارادتمندان خاندان ولایت بودند و به دلیل این که خود من نیز از سادات هستم، جناب پیرنیا این اسم را برای این برنامه انتخاب کردند».

گلهای صحرایی ، تعداد 62 عدد

گلهای جاویدان ، تعداد 157 عدد

زمان برنامه 45 دقیقه بود که معمولاً با ارکسترهای عالی انجام می شد ، بیشتر برنامه های استاد بنان در این برنامه بود و از نظر ارزش کار بالاتر از همه برنامه گلها قرار داشت از اولین برنامه آن اطلاعاتی کامل به دست نیامد، اما شواهد چنین نشان می دهد که اولین برنامه یا آواز از استاد بنان بوده است.

بسیاری از مردم ایران برنامه گلها را با صدای خانم روشنک که اشعار را به درستی دکلمه می کرد، می شناسند و تاثیر گویش ایشان در فراگیری اشعار ادبیات فارسی برای مردم هم چنان در اذهان، به عنوان یک خاطره قوی باقی مانده است

کم نیستند کسانی که درست خواندن اشعار بزرگان ادب پارسی را از ایشان در وقت دکلمه برنامه گلها یاد گرفته اند

از خصوصیات گویش ایشان ، فهم معنی و ادراک صحیح مفاهیم شعری از نظر جمله بندی و زمان بندنی است که با دستگاه موسیقی تطبیق می کند.

برنامه گلها اول به صورت گلهای رنگارنگ، گلهای جاویدان ، یک شاخه گل ، گلهای صحرایی و برگ سبز بود اما پس از فوت مرحوم پیرنیا در سال 1350، هوشنگ ابتهاج به سرپرستی برنامه گلها در آمد او خود در مصاحبه ای می گوید:

« به خوبی از دشواری های کار با خبر بودم، می گفتند عمر گلها به سر آمده و ذخیره گرانبهایی که از اهنگ ها و ترانه ها داشتیم مثل ساخته های عارف و شیدا همه مصرف شده است و هنرمندان بزرگی مانند صبا ، خالقی و محجوبی دیگر در میان ما نیستند وهنرمندانی مثل ادیب و بنان کناره گرفته اند. از طرفی دیگر موسیقی بازاری گوش ها را پر کرده بود. من این کار قبول کردم ، زیرا به زندگی هنر و زایندگی هنر اعتقاد دارم.
__________________

گریک نفست ز زندگانی گذرد مگذار که جز به شادمانی گذرد.

No comments:

آرشیو مطالب