تاریخ انتشار مقاله 06/10/2009 به روز شده 06/10/2009 10:52
جشن مهرگان يكی از كهنترين جشنها و گردهمايیهای ايرانيان و هندوان و
بازماندی از دین کهن میتراپرستی/ مهرپرستی است كه در ستايش و نيايش مهر
يا ميترا برگزار میشود.
http://www.rfi.fr/actufa/articles/118/article_8768.asp
به قلم : رضا مرادی غیاث آبادی
جشن مهرگان قدمتی به اندازه ايزد منسوب به خود دارد. تا آنجا كه منابع
مكتوبِ موجود نشان میدهد، ديرينگیِ اين جشن دستكم تا دوران فريدون باز
میگردد. شاهنامه فردوسی به اين جشن كهن و پيدايش آن در عصر فريدون اشاره
كرده است:
به روز خجسته سرِ مهر ماه
به سر بر نهاد آن كـياني كلاه
زمانه بی اندوه گشت از بدی
گرفتند هر کس ره بخردی
دل از داوريها بپرداختند
به آیين يكي جشن نو ساختند
نشستند فرزانگان شادكام
گرفتند هر يك ز ياقوت جام
ميِ روشن و چهره ی شاه نو
جهان نو ز داد از سرِ ماه نو
بفرمود تا آتش افروختند
همه عنبر و زعفران سوختند
پرستيدن مهرگان دين اوست
تنآساني و خوردن آيين اوست
اگر يادگارست از و ماه و مهر
بكوش و به رنج ايچ منماي چهر
جشن مهرگان در آغاز مهرماه
همانگونه كه در گزارش فردوسی ديده میشود، زمان برگزاری جشن مهرگان در
آغاز ماه مهر و فصل پاييز بوده است و اين شيوه دستكم تا پايان دوره
هخامنشي و احتمالاً تا اواخر دوره اشكانی نيز دوام داشته است. اما از این
زمان و شاید در دوره ساسانی، جشن مهرگان به مهر روز از مهر ماه یا
شانزدهم ماه مهر منتقل ميشود.
منسوب دانستن جشن مهرگان به نخستین روز ماه مهر در آثار دیگر ادبیات
فارسی نیز دیده شده است. برای نمونه این بیت از ناصرخسرو که هر دو جشن
نوروز و مهرگان را به هنگام اعتدالین میداند:
نوروز به از مهرگان، گرچه / هر دو زمانند، اعتدالی
دليل برگزاری جشن مهرگان در آغاز مهرماه و اصولاً نامگذاری نخستين ماه
فصل پاييز به نام مهر، در اين است كه در دورههايی از دوران باستان و از
جمله در عصر هخامنشی، آغاز پاييز، آغاز سال نو بوده است و از همين روی
نخستين ماه سال را به نام مهر منسوب كردهاند.
تثبيتِ آغاز سال نو در هنگام اعتدال پاييزی با نظام زندگیِ مبتنی بر
كشاورزیِ ايرانيان بستگيِ كامل دارد. میدانيم كه سال زراعی از اول پاييز
آغاز و در پايان تابستان ديگر خاتمه میپذيرد. قاعدهای كه هنوز هم در
ميان كشاورزان متداول است و در بسیاری از نواحی ایران جشنهای فراوان و
گوناگونی به مناسبت فرارسیدن مهرگان و پایان فصل زراعی برگزار میشود. در
این جشنها گاه ترانههایی نیز خوانده میشود که در آنها به مهر و مهرگان
اشاره میرود. شايد بتوان شيوه سال تحصيلیِ امروزي را باقيمانده
گاهشماری كهن ميترايی/ مهری دانست.
امروزه نيز سنت كهن آغاز سال نو از ابتداي پاييز با نام «سالِ وَرز» در
تقويم محلي كردان مُـكریِ مهاباد و طايفههای كردان شُكری باقی مانده
است. همچنين در تقويم محلي پامير در تاجيكستان (به ويژه در دو ناحيه
«وَنج» و «خوف») از نخستين روز پاييز با نام «نوروز پاييزي/ نوروز
تيرَماه» ياد ميكنند. در ادبيات فارسي (از جمله شاهنامه فردوسي) و
امروزه در ميان مردمان آسيای ميانه و شمال افغانستان، فصل پاييز را
«تيرَماه» مینامند.
جشن هخامنشی میتراکانا
شواهد موجود نشان میدهد كه جشن مهرگان در عصر هخامنشی در آغاز سال نو،
يعنی در نخستين روز از ماه مهر برگزار میشده است. در گزارشهای مورخان
يونانی و رومی از اين جشن با نام «ميثْـرَكَـنَـه/ ميتراكانا» ياد شده
است. نام ماه مهر در كتيبه ميخيِ داريوش در بيستون به گونه
«باگَـيادَئيش» (= باگَـيادي/ بَـغَـيادي) به معناي احتمالی «ياد خدا»
آمده است.
كتسياس، پزشك اردشير دوم پادشاه هخامنشی، نقل كرده است كه در اين جشن
ايرانيان با پوشيدن ردای ارغواني رنگ و همراه با دستههای نوازندگان و
خنياگران به رقصهای دستهجمعی و پايكوبی و نوشيدن میپرداختهاند.
به گمان نگارنده نقش گلهای دايرهای شكل با دوازده و هشت گلبرگ در
تختجمشيد، میتواند نشانهای از مهر باشد. چرا كه در پيرامون ستاره قطبی
(چه ستاره قطبی امروزی و چه باستانی) دوازده صورت فلكیِ تشكيل دهنده
برجهای دوازدهگانه، و نيز هشت صورت فلكیِ پيرا قطبی، در گردشی
هميشگیاند.
فيثاغورث در سفرنامه منسوب به او، شرح میدهد كه پرستندگانِ ستارهای
درخشان كه آنرا ميترا میناميدند، در غاری تاريك كه چشمه آبي در آنجا
جريان داشت و نقش صورتهای فلكی بر آنجا نصب شده بود، حاضر میشدند و پس
از انجام مراسم گوناگون (كه نقل نكرده)، نانی میخوردند و جامی
میآشاميدند.
آنگونه كه از گفتار ثعالبی در «غُرَر اخبار ملوك فُرس و سيرِهم» دريافته
میشود، گمان میرود که در زمان اشكانيان نيز جشن مهرگان با ويژگیهای
عصر هخامنشی برگزار میشده است.
زمان جشن مهرگان
همانگونه که گفته شد، زمان برگزاری جشن مهرگان در دوره هخامنشی و به
احتمالی قدیمتر از آن، در نخستین روز ماه مهر بوده و اکنون حدود دو هزار
سال است که این جشن به شانزدهمین روز این ماه یا مهرروز از مهرماه در
گاهشماری ایرانی منسوب است. اما این زمان در میان اقوام گوناگونی که از
تقویمهای محلی نیز بهره میبرند، متفاوت است. برای نمونه زمان این جشن
در گاهشماری طبری/ تبری و نیز در گاهشماری سنتی یزدگردی زرتشتیان، فعلاً
برابر با حدود نیمه بهمنماه، و در گاهشماری دیلمی برابر با سیام
بهمنماه است. همه این شیوهها برگرفته از گاهشماریهای کهن و گوناگون
ایرانی است که پاسداشت آنها در کنار گاهشماری ملی ایرانی، لازم و شایسته
است.
اما برخی ديگر از زرتشتیان، با شیوهای نوساخته به نام «سالنمای دینی
زرتشتیان» که در سالیان اخیر و با تغییراتی در گاهشماری ایرانی ساخته
شده، اين هنگام را معين میكنند كه مصادف با دهم مهرماه (آبان روز) از
گاهشماری ایرانی میشود. چنین شیوههایی که امروزه رایج شده و بعضی کسان
به میل شخصی، یک تقویم یا مبدأ سالشماری میسازند و نامهای میهنی بر آن
میگذارند، دستکاری آشکاری در نظام دقیق و قاعدهمند گاهشماری ایرانی و
تاریخ و فرهنگ ملی دانسته میشود.
در متون ايراني از مهرگان ديگری به نام مهرگان بزرگ در بيست و يكمين روز
مهرماه نام برده شده است كه احتمالاً تاثير تقويم خوارزمی باستان بوده
است. از آنجا كه در تقويم خوارزمی، آغاز سال نو از ششم فروردينماه
محاسبه میشده است؛ زمان برگزاری همه مراسم سال، پنج روز ديرتر بوده و در
نتيجه جشن مهرگان بجاي شانزدهم مهر در بيست و يكم مهر (رام روز) برگزار
میشده است.
موسیقی مهرگانی
از آنجا كه در «برهان قاطع» نام مهرگان براي يكی از مقامها و لحنهای
موسيقی سنتی ايران آمده است؛ و همچنين در ميان دوازده مقام نامبرده شده
در كتاب «موسيقي كبيرِ» ابونصر فارابی نيز مقام يازدهم با نام مهرگان ثبت
شده است؛ و نيز نظامي گنجوي در منظومه «خسرو و شيرين» نام بيست و يكمين
لحن از سي لحن نامبردار شده را «مهرگانی» نوشته است؛ گمان میرود كه در
دوران گذشته در جشن مهرگان موسيقی ويژهای اجرا میشده است كه ما از
جزئيات آن بیاطلاعيم.
نام مهر و مهرگان در کاربردهای دیگر
در باره گستردگی مراسم مربوط به مهر و جشن مهرگان، بيش از اين نيز
نشانههايی در دست است كه به سبب اختصار اين گفتار فرصت پرداختن به همه
آنها در اينجا نيست. اما شايد ذكر دو نكته ديگر مفيد باشد. يكی اينكه
امروزه نيز زرتشتيان، آتشكدههای خود را با نام «درِ مهر» میشناسند و
ديگر اينكه در بسیاری از كشورهای عربزبان،از جشنها و فستيوالها با نام
عمومی «مهرجان» و «مهرجانات» نام میبرند.
آیینهای جشن مهرگان
در مجموع و بطور خلاصه، جشن مهرگان، جشن نيايش به پيشگاه «مهر ايزد»
ايزد روشنايی و پيمان و دوستی و محبت، ايزد بزرگ و كهن ايرانيان و همه
مردمانِ سرزمينهايی از هند تا اروپا، به هنگام اعتدال پاييزي در نخستين
روز مهرماه و در حدود دو هزار سال اخير در مهر روز از مهرماه، برابر با
شانزدهم مهرماهِ گاهشماری ايرانی (هجری خورشيدی فعلی) برگزار میشود.
آنگونه كه از مجموع منابع موجود، همچون نگارهها و متون باستانی و
نوشتههای مورخان و دانشمندان قديم ايرانی و غير ايرانی (مانند فردوسی،
بيرونی، ثعالبی، جهانگيری، اسدیِ توسی، هرودوت، كتسياس، فيثاغورث، . . .)
و نيز آثار شاعران و اديبان (مانند جاحظ، رودكی، فرخی، منوچهری،
سعدسلمان، . . .) دريافته میشود؛ مردمان در اين روز تا حد امكان با
جامههای ارغوانی (يا دستكم با آرايههای ارغوانی) بر گرد هم
میآمدهاند؛ در حالی كه هر يك، چند «نبشته شادباش» يا به قول امروزی،
كارت تبريك برای هديه به همراه داشتهاند. اين شادباشها را معمولاً با
بويی خوش همراه میساخته و در لفافهای زيبا میپيچيدهاند.
در ميان خوان يا سفره مهرگانی كه از پارچهای ارغوانی رنگ تشكيل شده
بود؛ گل «هميشه شكفته» مینهادند و پيرامون آنرا با گلهای ديگر آذين
میكردند. امروزه نمیدانيم كه آيا گل هميشه شكفته، نام گلی بخصوص بوده
است يا نام عمومیِ گلهايی كه برای مدت طولانی و گاه تا چندين ماه شكوفا
میمانند.
در پيرامون اين گلها، چند شاخه درخت گز، هوم يا مورد نيز مینهادند و
گونههايی از ميوههای پاييزی كه ترجيحاً به رنگ سرخ باشد به اين سفره
اضافه میشد. ميوههايی مانند: سنجد، انگور، انار، سيب، به، ترنج
(بالنگ)، انجير، بادام، پسته، فندق، گردو، كُـنار، زالزالك، ازگيل، خرما،
خرمالو و چندی از بودادهها همچون تخمه و نخودچی.
ديگر خوراكیهاي خوان مهرگانی عبارت بود از آشاميدنی و نانی مخصوص.
نوشيدنی از عصاره گياه «هَـئومَـه/ هوم» كه با آب يا شير رقيق شده بود،
فراهم میشد و همه باشندگان جشن، به نشانه پيمان از آن مینوشيدند. نانِ
مخصوص مهرگان از آميختن آرد هفت نوع غله گوناگون تهيه میگرديد. غلهها و
حبوباتی مانند گندم، جو، برنج، نخود، عدس، ماش و ارزن. ديگر لازمههای
سفره مهرگان عبارت بود از: جام آتش يا نوكچه (شمع)، شكر، شيرينی،
خوردنیهاي محلی و بویهای خوش مانند گلاب.
آنان پس از خوردن نان و نوشيدنی، به موسيقی و پايكوبیهای گروهی
میپرداختهاند. سرودهايی از مهريشت را با آواز میخوانده و اَرْغُـشت
میرفتهاند (میرقصيدهاند). شعلههای آتشدانی برافروخته پذيرای
خوشبويیها (مانند اسپند و زعفران و عنبر) میشد و نيز گياهانی چون هوم
كه موجب خروشان شدن آتش میشوند.
از آنجا كه نشانههای بسياری، همچون تنديسها، کتیبهها و سنگنگارهها
(از جمله نگارههای میترا در نمرود داغ و کوماژن)، از رواج آيين مهر در
آسياي كوچك (آناتولی) حكايت میكند؛ بعيد نيست كه «سماع»های عارفانه
پيروان طريقه «مولويه» در شهر قونيه امروزی، ادامه ديگرگون شده همان
ارغشتهای ميترايي باشد.
در پايان مراسم، شعلههای فروزان آتش، نظارهگر دستانی بود كه بطور
دستهجمعي و برای تجديد پايبندی خود بر پيمانهای گذشته، در هم فشرده
میشدند.
خاستگاه باور به میترا
سرچشمه باور به «ميترا/ مهر» و «گردونه مهر» در ميان ايرانيان و هندوان
باستان و سرايندگان مهر يشتِ اوسـتا و سـرودهای ريگودا، عبارت بوده است
از ستاره قطبی و دو صورت فلكیِ پيرا قطبی «خرس بزرگ» و «خرس كوچك» (دبّ
اكبر و دبّ اصغر). اين صورتهای فلكي در متنهای پهلوي و ادبیات فارسي با
نام «هفتورنگ مِـهين و كِـهين» (بزرگ و كوچك) نيز نامبردار شده است.
در حدود 4800 سال پیش، ستاره «ذَيـخ/ ثُـعبان» قطب آسمانیِ زمين بوده و
مانند ستاره قطبیِ امروزی در جای خود ثابت و بیحركت ايستاده و در همه
شبهای سال ديده ميشده و هيچگاه طلوع و غروب نمیكرده است. اين ستاره در
ميانه دو صورت فلكیِ پيرا قطبیِ «خرس بزرگ» و «خرس كوچك» واقع شده است و
این دو صورت فلكی در هر شبانروز يك بار به دور آن میگرديدهاند. اين
گردش، همراه با گردش صورت فلكی «ثُـعبان»، نگاره باستاني «چليپا» يا صليب
شكسته را در آسمان رسم ميكردهاند كه به گمان نگارنده، همان «گردونه
مهر» است. (برای آگاهي بيشتر بنگرید به: اوستاي كهن و فرضيههايی پيرامون
نجومشناسیِ بخشهای كهن اوستا، 1382، از همين نگارنده).
به همين دليل كه مهر، نقطه ثقل آسمان و ستارگان بوده است و از ديد ناظر
زمينی، همه ستارگان و صورتهای فلكی بر گرد او میچرخيدهاند؛ مهر را
ساماندهنده هستی و برقراركننده و پاسبانِ قانون و هنجار كيهانی و نظام
حاكم بر نظم جهان، و بعدها او را ايزد روشنايی و راستی و پيمان و حتی
محبت دانستند: «باشد كه ما از محبت مقدس او برخوردار شويم و از مهربانیِ
محبتآميز و فراوان او بهرهمند باشيم.» (ریگودا، ماندالای سوم، سرود
60، بند 5).
حلقه مهر
اما پس از 4800 سال پيش و هنگامی كه ستاره «ذَيخ/ ثُـعبان» از قطب
آسمانی فاصله میگيرد؛ اين فاصله منجر به گردش اين ستاره به دور نقطه قطب
آسمانی و ترسيم دايره يا حلقه كوچكي در آسمان میشود كه به گمان نگارنده،
سرچشمه پيدايش باوري به نام «حلقه مهر» يا «حلقه پيمان» است كه هنوز هم
به شكل حلقه پيمانِ ازدواج در ميان مردمان روايی دارد.
جالب است که واژه «ماندالا» در ریگودا و دیگر متنهای سانسکریت هندوان
(که بخشی از آن در بالا گفته آمد) به معنای «حلقه/ دایره/ گوی» است.
میترا یا مهر در اوستا
مهر يا ميترا (در اوستا و پارسي باستان «ميـثْـرَه»، در سانسكريت
«ميـتْـرَه»)، ايزد نامآورِ روشنايي، پيمان، دوستی و محبت، و ایزد بزرگ
دين و آيين مهری است.
بخش مهم و بزرگی از اوستا به نام «مهر یَـشت» در بزرگداشت و ستایش این
ایزد بزرگ و کهن ایرانی سروده شده است. مهر یشت، دهمین یشت اوستا و از
لحاظ مضمون همراه با فروردین یشت، کهنترین بخش آن بشمار میرود. مهر یشت
از نگاه اشارههای نجومی و باورهای کیهانی از مهمترین و نابترین
بخشهای اوستا است و کهنترین سند در باره آگاهی ایرانیان از کروی بودن
کره زمین از بند 95 همین یشت فرا دست آمده است. از مهر یشت تا به امروز
69 بند کهن و 77 بند افزوده در عصر ساسانی، بازمانده است.
مهر یشت در متن اصلی به نظم سروده شده و از کهنترین شعرهای بدست آمده
ایرانی دانسته میشود. این یشت دلکش، سرشار از نیروی شاعرانه و سرچشمه
سرودهای ایرانی در وصف دو ویژگی ارزشمند و اصیل ایرانیان یعنی راستی و
پهلوانی دانسته میشود: «میستاییم مهرِ دارنده دشتهای پهناور را؛ او که
آگاه به گفتار راستین است، آن انجمنآرایی که دارای هزار گوش است، آن
خوشاندامی که دارای هزار چشم است، آن بلندبالای برومندی که در فرازنای
آسمان ایستاده و نگاهبانی نیرومند و بخواب نرونده است...» (اوستای کهن،
همان، صص 35 تا 56).
با اينكه در گردونه مهر، هزاران جنگافزار جای دارد؛ اما اينها همه برای
مبارزه با دشمنان راستی و پيمانشكنان بكار گرفته میشود و در رويارويی
با مردمان او مهربانترين است: «… او كه به همه سرزمينهای ايراني،
خانمانی پُر از آشتی، پُر از آرامی و پُر از شادی میبخشد.» (اوستای کهن،
همان، بند 4، ص 35).
نام «میثْـرَه» یک بار هم در «گاتها»ی زرتشت آمده که در آنجا به معنای
«خویشکاری دینی» بکار رفته است. (اوستا، گزارش جلیل دوستخواه، جلد دوم، ص
1057).
به اعتقاد فردیناند يوستی در «نامنامه ايرانی»، «ميثْـرَه» در اصل به
معنای «روشنايیِ هميشگی» است (Justi, Ferdinand; Iranisches Namenbuch,
Hildesheim, 1963) و اين معنا با روشنايیِ هميشگیِ ستاره قطبی ارتباطی
كامل دارد. اما بعدها و بر اثر جابجايی ستاره قطبي، مفهوم «روشنايی
هميشگی» به خورشيد و پرتوهای آن داده شد و در ادبيات فارسي «مهر» نام
ديگری براي خورشيد دانسته شد.
در بند 113 مهریشت، میترا و اهورا با یکدیگر ادغام شده و به گونه «میترا
اهورا» آمده است.
نگارههای میترا
در نگارههای باستاني، نقش ميترا/ مهر را معمولاً به شكل مردی كه
پرتوهای نوراني بر گرد سرش ديده میشود، نشان میدادهاند. اين سنت
نگارگری در عصر ساسانی، به گونه افزودن پرتو يا هالهای نورانی بر گرد
سرِ پادشاهان و پس از آن بر سر پيامبران و شخصيتهاي دينی ادامه پيدا
كرد.
همچنین نگاره معروف گاوکشی میترا، تنها در کشورهای اروپایی دیده شده و
نمونهای از آن در ایران به دست نیامده است. این نگارهها در اصل از
باورهای کیهانی ایرانیان و از صورتهای فلکی گاو، کژدم و سگ اقتباس شده
است.
گسترش آیین ميترا در اروپا
پرستش مهر در نخستين سده پيش از ميلاد و در دوره پادشاهیِ اشكانيان و به
ويژه در زمان تيرداد يكم، پادشاه اشكانیِ ارمنستان، به غربِ آسياي كوچك
(آناتولي) و روم راه يافت. اين آيين كه نه با جنگ و ستيز، بلكه با
كوششهای فرهنگی در آن سرزمينها روايی پيدا كرده بود؛ توسط لژيونهای
روميانی كه با فرهنگ ايرانی آشنا شده بودند، در سرتاسر سرزمينهای غربي و
اروپا منتشر شد و بعدها آيينها و مراسم آن در دين تازه مسيحيت نفوذ پیدا
كرد.
هر چند واژه «ميترائيسم» برگردان «آيين ميترا/ مهر» است و در
واژهنامهها و فرهنگنامهها اين دو را به يكديگر ارجاع میدهند؛ اما
كيش «ميترائيسم» گونه اروپايی شده و تغيير يافته «آيين ميترا/ مهر»
بشمار میرود كه عليرغم شباهتهای فراوان، تفاوتهای بیشماری نيز با
يكديگر دارا هستند. از همين روی نميتوان اين دو را مترادف كامل يكديگر
در نظر گرفت و ترجمه «ميترائيسم» به «آيين/ كيش مهری» يا «مهرپرستی» درست
به نظر نمیرسد. براي نمونه رواج «گاوكُشی/ تاوركتونی» در ميترائيسم غربی
و نگارههای موجودِ آن، هيچ ارتباطي با آيين مهر ايراني ندارد. اين مراسم
همچنان به گونه نمايشی تفريحی و ورزشی در برخي از نقاط اروپا و از جمله
در اسپانیا برگزار میشود. در اين مراسم، در ميان شادی و هلهله هزاران
تماشاگر، گاوهای نگونبختی را با فرو كردن دهها نيزه بر بدنش، زجركش
ميكنند.
بسیاری از آیینها و باورهای دین مسیحیت و از جمله بنیاد نظام گاهشماری
میلادی آن، ریشه در آیینهای مهری دارد که در فرصت دیگری به آنها پرداخته
خواهد شد.
No comments:
Post a Comment